چرا مردم از رد صلاحیت حسن روحانی ککشان هم نگزید؟!
ردصلاحیتها چنان که پیش بینی میشد در میان مردم هیچ واکنشی را برنینگیخت. یعنی از آن بیست و چهار میلیونی که به حسن روحانی رای دادند هیچ کس ککش هم نگزید. چرا؟
عبدالجواد موسوی، تحلیلگر سیاسی در ادامه نوشت: آن بیست و چهار میلیون نه امروز که خیلی زودتر از این حرفها یعنی درست چندماه پس از انتخاب روحانی در سال ۹۶از او ناامید شدند و دریافتند از مردی که برگزیده اند کار چندان خاصی برنمی آید. هرچند بسیاری از آنها اگر تاریخ به عقب برمی گشت بازهم به روحانی رای میدادند چرا که فهمیده بودند سیاست عرصه تحقق آروزها و آرمانهای بلند نیست. چرا که میدانستند امکان دیگری پیش رویشان ندارند، اما به هرحال توقعشان از نماینده منتخبشان بیشتر از این حرفها بود و حق هم با آنها بود.
حسن روحانی به عهدش وفا نکرد، اما خطای بزرگ ترش این بود که از محدودیتها و معذوریت هایش با مردم سخن نگفت. قطعا از سر مصلحت، اما این مصلحت اندیشی حاصلش سرخوردگی دست کم بیست و چهار میلیون نفر بود. بگذریم. از این گلایهها که گرهی از کار کسی نخواهد گشود بگذریم و برگردیم به ماجرای ردصلاحیت. طبق معمول تندروها و خودارزشیها شروع کردند به هلهله و دست افشانی و حتی بعضی سخن از محاکمه روحانی به میان آوردند. آرزویی که از همان روزهای اول ریاست جمهوری روحانی در دل میپروراندند.
اصولا این جماعت عشق و علاقه عجیبی به محاکمه کسانی دارند که مردم به آنها اقبال نشان میدهند. فرق نمیکند این آدم سیاستمدار باشد یا یک مجری تلویزیونی. آدمی که مردم به او توجه نشان میدهند باید محاکمه شود. شاید به این دلیل که نمیتوانند مستقیم سراغ تک تک مردم بروند دلشان میخواهد دق دلی شان را سر نماینده مردم خالی کنند. نمیدانم. به هرحال پدیدهای است که میتواند مورد توجه روانکاوان و روانپزشکان قرار بگیرد.
البته که شما در مسابقهای که رقیبی در آن وجود ندارد بالاخره با چهار پنج هزار رای بر صندلیهای سبز و قرمز تکیه خواهید زد، اما با مردم، با مردم واقعی، با مردم کوچه و خیابان چه خواهید کرد؟ شما درست میگویید مردم از این جماعت که روزگاری به آنها اقبال نشان داده اند دل خوشی ندارند، اما این دل ناخوشی بیشتر به این برمی گردد که این بزرگواران آن طور که شاید و باید از خجالت شما در نیامده اند و با شما مماشات کرده اند. شما اگر این موضوع را خوب درک میکردید بیشتر از شخص حسن روحانی باید از ردصلاحیت او ناراحت میشدید.
مردم دیگه از رد صلاحیت هیچکس ککشون نمیگزه
چون سگ زردبرادرشغاله
برای مردم هیچی کس دیگر براشون اهمیت نداره
بغض های در گلو مانده روزی گریبان این خوارج زمان را خواهد گرفت اما به ایزد بی همتا قسم که ما برای آنها ارزش قائل هستیم ولی آنان به فردا و فردا ها بی توجهند و فکر می کنند که همیشه درب بر همین پاشنه خواهد چرخید
چون مردم نگرانیها و کارهای واجب تری دارند تا اینکه بخواهند نگران جنگ قدرت بین مسولین باشند!
چون هر دو جناح امتحان دادن و بعد از چهل و چند سال هر دوره نمره مردودی رو کسب کردن
چون مردم میدانند همه اینها یکی و با هم هستند، هدفشون هم یکیه، تصاحب قدرت !!!!
چون دیگه قصد شرکت در انتخابات را ندارند
و برایشان مهم نیست
خیلی درست و با شناخت دوستان نظر دادن . نگاه مردم به مسولین تغییر کرده و ایمان دارند که همه برای بودن و ماندن در قدرت تلاش میکنند. کسی به فکر مردم نیست. حتی آن مسول به اصطلاح انقلابی هم برای پول شعار میدهد و برای سهم خواهی در قدرت و رانت تلاش کرده و میکند. ماندن در قدرت برای تمام آقایان حتی با نابود کردن رقبا و مردم بی پناه توجیه دارد و بقیه حرفها باد هواست . اکثر ما مردم این را فهمیده ایم ..
خاتمی ترسو وماخوذ به حیا بود ! روحانی ادای اصلاح طلبی درمیاورد ولی کار جناح مقابل رو پیش می برد ! هردو این آقایان پشتوانه قابل توجه مردمی داشتند اولی بخاطر ترس ودومی بخاطر منافع شخصی وفامیلی موقعیت و پشتوانه شان را برباد دادند. !
من که میدانستم اصول گراها اجازه نمیدهند اعتدالیون و اصلاح طلبان ، به مجالس ورود کنند ولی ناراحتم ،، اینهم برای لینده ایران
مردم امروز اصلا" به انتخابات فکر نمی کنند که افراد برایشان اهمیتی داشته باشند.
چون ما صلاحیت تشخیص منافع مملکت رو نداریم و به همین خاطر رای نخواهیم داد
چون این مردم درگیر رفع نیاز های روزمرشونن. وقتی تو اولیترین نیاز ها موندن به رد صلاحیت فک کنن؟!
هیچکدوم از مقامات برای مردم اهمیتی ندارند