نوجوانان چه نگاهی به انتخابات دارند؟

بیشتر نوجوانان از تاریخ انتخابات مجلس و خبرگان اطلاعی ندارند و اخبار ایران را هم دنبال نمی‌کنند.

نوجوانان چه نگاهی به انتخابات دارند؟

یک خبرگزاری برای جویا شدن نگاه نوجوانان به وضعیت کشور و انتخابات پیش رو با حدود ۱۶ تن از آنها در تهران به گفت‌وگو پرداخته و گزارشی میدانی تهیه کرده است.

حوالی ساعت ۱۴:۳۰ در خیابان ایتالیا سه نوجوان پسر را می‌بینیم که همراه هم از روبرو می‌آیند. کوله‌پشتی دارند و معلوم است که تازه از مدرسه تعطیل شده‌اند. 

وقتی از آنها می‌پرسم تمایل دارید به سوال‌‌هایم جواب بدهید، می‌گویند حرف می‌زنیم. هر سه نفرشان ۱۶ساله هستند. دو نفرشان محصل رشته‌ی انسانی هستند و دیگری هم ریاضی می‌خواند. می‌پرسم «از چه چیزهایی در کشور انتقاد دارید؟»

کسری خیلی سریع جواب می‌دهد: همه‌چی. 

از او می‌خواهم مثال بزند. می‌گوید «مثلا مدرسه‌ها مختلط بشه. اتفاقا همین چند دقیقه پیش داشتیم با بچه‌ها راجع بهش غر می‌زدیم. تورم و بی‌پولی هم هست. کسی تو خیابون نیست که قانون رو اجرا کنه. مثلا به طرف تذکر بده اشتباه پارک نکنه.»

نوجوانان چه نگاهی به انتخابات دارند؟

رای‌دادن به کسی با شش کلاس سواد؟

مانی در ادامه‌ی حرف دوستش می‌گوید: کسی به فضای سبز رسیدگی نمی‌کنه. پیست اسکیت نداریم. کلا مکان تفریحی خیلی کمه. به دختر پسرا که باهم راه‌ می‌رن گیر میدن. یارو باید با ترس بره بیرون!

همان موقع امیر بین حرف دوستش می‌دود و با عصبانیت می‌گوید «ماموره فکر می‌کنه چون درجه‌‌ داره هر کاری بخواد می‌تونه بکنه.» در جوابم که می‌پرسم مثلا، ادامه می‌دهد «مثلا یه مامور تو اعتراضات پارسال به من که داشتم عادی راه می‌رفتم و هیچ‌کاری نداشتم بهم باتوم زد.»

دوباره درباره‌ی آنچه گفته‌بود سوال می‌کنم و تائید می‌کند که «بله، مامورِ درجه‌دار با باتوم زد تو کمرم.»

از آنها درباره انتخابات می‌پرسم که اگر سنشان برای انتخابات کافی بود، رای می‌دادند یا نه؟ مانی جمع می‌بندد و می‌گوید «ما رای نمی‌دیم. چون همیشه همون کارای قبلی با همون نقص‌های قبلی تکرار می‌شه.»

کسری خیلی سریع می‌گوید «به کی رای بدیم؟ به کسی که شش کلاس سواد داره؟»

امیر می‌گوید «رای می‌دم ولی به سبک خودم». در جوابم که می‌‌پرسم سبک خودت چطوری است، می‌گوید: «تو برگه‌ی رای یه چیزایی می‌نویسم که الآن نمی‌تونم بگم.» اصرارم برای گفتنِ حرف دلش بی‌نتیجه می‌ماند و او هم با لبخند خاصی می‌گوید: هرچی اون لحظه بخوام می‌نویسم.

می‌پرسم چه چیزی در کشور تغییر کند امیدوار می‌شوید که در انتخابات شرکت کنید؟ مانی تمام حرفش را در جمله‌ی «وقتی که [همه چی] عوض بشه» خلاصه می‌کند. می‌پرسم چطوری می‌‌تونه عوض بشه؟ بدون مکث و با اطمینانی مطلق می‌گوید: وقتی نفت داریم، هیچی عوض نمی‌شه.

نوبت این سوال که می‌رسد که نظرشان درباره‌ی «شناسنامه‌ی سفید» چیست؟ معنی این عبارت برایشان مبهم است و توضیح می‌دهم و یکی از پسرها می‌گوید «به‌هرحال خیلی ساده می‌شه رای‌ها رو دستکاری کرد. هرچی خودشون بخوان همون می‌شه.»

رفتن از ایران برای عاقبت به‌خیر شدن!

در محدوده‌ی خیابان فلسطین با علی حرف می‌زنم که ۱۸ساله است. وقتی می‌پرسم از چه چیزی در کشور انتقاد دارید، صورتش را درهم می‌کشد و با بی‌میلی می‌گوید «چی بگم» و چند ثانیه سکوت می‌کند. بعد سکوتش را با صدا کردن دوستش ارشیا می‌شکند که «ارشیا بیا تو جواب بده.» ارشیا هم ۱۸ سالش است. با لبخند اما با لحنی شاکی از حمل‌ونقل گلایه می‌کند و می‌گوید «اگه سوار مترو و اتوبوس بشیم جونمون درمی‌آد.» 

علی با گفتنِ این جمله که «این‌همه امتحان نهایی و کنکور بدیم، آخرش باید راننده‌ی اسنپ بشیم» دغدغه‌اش درباره‌ی شغل و آینده را مطرح می‌‌کند. می‌گوید «ما امید به زندگی نداریم. تا درسمون تموم بشه باید بریم خدمت. تا برگردیم ۳۰سالمون شده. دیگه چه موقعیتی برامون هست؟ مثلا همین ارشیا بخواد با کسی که دوست داره ازدواج کنه، چطوری می‌‌تونه یه خونه و ماشین خوب بخره؟ اصن اگه حمایت پدر و مادرش نباشه تا همین مدرسه هم نمی‌تونه بیاد!» ارشیا می‌گوید «من که می‌خوام برم.» از ارشیا می‌پرسم در خارج از ایران چه چیزهایی می‌خواهد؟ با گفتن جمله‌ی «هر چیزی که اینجا نیست»، ادامه می‌دهد «می‌خوام برم که عاقبت به‌خیر بشم.»

به نظرتون انتخابات تو کشورهای دیگر و همین‌طور ایران چه کارکردی دارد؟

  • علی: واسه بعضیا سود داره. 

او درحالی‌که پوزخند می‌زند می‌گوید «سودش برای مردم اینه که بیشتر سختی می‌کشن!» ارشیا هم معتقد است انتخابات در ایران هیچ ارزشی ندارد. 

راستی چه چیزهایی تغییر کند در انتخابات شرکت می‌کنید؟ 

علی و ارشیا درباره‌ی چیزهایی که می‌خواهند می‌گویند و نظر هم را تائید می‌کنند: هرموقع نحوه‌ی اداره‌ی کشور فرق کنه. واردات ماشین راحت باشه. قیمت خونه پایین بیاد.

انتقاد داریم ولی پشت کشور را خالی نمی‌کنیم

به چهارراه فلسطین می‌رسم و دو دختر چادری را می‌بینم. فاطمه ۱۶ساله و خانم حقیقی ۱۸ساله است. هردویشان می‌گویند که چادر را نه از روی اجبار بلکه به خاطر میلِ شخصی‌شان پوشیده‌اند. وقتی می‌پرسم از چه چیزهایی در کشور انتقاد دارید، چون کلمه‌ی اعتقاد را به جای انتقاد شنیده‌اند، می‌گویند ما هردو به ولایت فقیه اعتقاد داریم. بعد در ادامه، سراغ گلایه‌هایشان می‌‌روند که بیشتر مربوط به مدیریت شهری و وضعیت آموزش و پرورش است:

  • فاطمه: از کل آموزش و پرورش. از کتاب‌های درسی گرفته تا روش تدریس معلم‌ها.
  • حقیقی: شهرداری، وسایل نقلیه، آلودگی هوا.

حقیقی می‌گوید «مثلا یه عده برای غزه می‌آن تجمع می‌‌کنن و کلی سروصدا دارن اما چون شهرداری بهشون مجوز می‌ده، کسی بهشون ایراد نمی‌گیره.» 

فارغ از محدودیت سنی رای می‌دهید؟

فاطمه: آره. چون کسی‌ام که می‌تونم تصمیم بگیرم. اگه نظر ندی انگار تو کشور حضور نداری و باید طبق نظر بقیه پیش بری!

حقیقی: درسته که به یه سری چیزا تو کشور انتقاد داریم اما این دلیل نمی‌شه که پشت کشورمون رو خالی کنیم.

به نظرتون هنوز فرصت اصلاح هست؟

فاطمه با قطعیت می‌گوید: بله

حقیقی، دنباله‌ی حرف دوستش را می‌گیرد و می گوید «به قول یکی، جنگ آسونه ولی بهترین راه نیست. برای همین اگه آدما تو یه کشور کنار هم باشن خیلی بهتره.»

نوجوان ۱۸ساله: ریشه‌ای باید تغییر کند | مدیران ادعای پیغمبری دارند!

پنج پسر ۱۸ساله که چهار نفرشان محصل رشته‌ی ریاضی هستند و یکی‌شان هم تجربی خوانده‌ است، در بلوار کشاورز کنار هم ایستاده‌اند. مدل لباسشان اسپرت است و دو نفرشان سیگار می‌کشند.

می‌پرسم از چه چیزهایی در کشور انتقاد دارید؟ همگی با هم بلند می‌گویند «خیلی چیزا» می‌خواهم که مثال بزنند. آروین به امیرعلی می‌گوید «تو بگو من بلد نیستم!» امیرعلی کلمه‌های اینترنت، اقتصاد و تورم را کنار هم می‌چیند. احمد می‌گوید «اصلش از ریشه نیاز به تغییر داره. قوانین اضافی و سختگیرانه هم زیاد داره.» همان موقع ماهان تاکید می‌کند که جواب این سوال را از طرف او هم بنویسم «سیستم کشور.»

دوست دارید چه اتفاقی بیافتد تا امیدوار شوید؟

دانیال: اینا دیگه نباشن. برن. ادعای پیغمبری دارن.

ماهان وقتی صحبت‌های دانیال را می‌شنود رو به او می‌گوید «داری به ریشه می‌زنی‌ها! حواست باشه سالم برسیم خونه!» بعد باهم می‌خندند.

به نظر شما انتخابات در ایران چه کارکردی دارد؟

  • احمد: بیخوده. اول و آخرش نظر ما مردم مهم نیست. سرِ قبلی هم همین بود. هرچی خودشون خواستن همون شد.
  • دانیال: فقط وعده می‌دن. کسی عمل نمی‌کنه.

انتخابات در کشورهای دیگر چه کاربردهایی دارد که با ایران فرق می‌کند؟

  • ماهان: رأس قدرت تو کشورهای دیگر رئیس‌جمهوره ولی اینجا رئیس‌جمهور فقط یه آدمیه که باید حرفای بقیه رو اجرا کنه.

چه ابزاری برای تغییر تو ایران به ذهنتون می‌رسد؟

آروین بدون مکث و با لحنی از سرِ اطمینان می‌گوید «…»

کارزارهای اینترنتی چقدر تاثیر دارند؟

  • دانیال: تاثیری ندارن. مگه سرِ طرح صیانت و اینترنت نبود.
  • احمد: گوش شنوایی نیست. مردم باید نماینده انتخاب کنن.
  • مثلا چه کسی؟
  • دانیال از یکی از اپوزیسیون اسم می‌برد.

وقتی ماهان می‌گوید «یا مثلا علی کریمی»، آروین در تائید حرفش می‌گوید: «علی کریمی رو هستم.»

یکی از آنها هم می‌گوید شاهین نجفی. می‌پرسم چرا او؟ بی‌درنگ جواب می‌دهد «چون از جنس مردمه و حرف مردم رو زده.»

از احمد که تا آن‌موقع سکوت کرده‌بود می‌خواهم که او هم یک نفر را معرفی کند. می‌گوید «به شکل فردی کسی که علم و قدرتش رو داشته باشه رو نمی‌شناسم. ولی باید پاکسازی بشه. یه‌جوری باشه که [ایدئولوژی] دخالتی نداشته باشه.»

مثلا چه مدلی؟

احمد می‌گوید: باشه جمهور

دانیال درحالی‌که می‌گوید تو درس‌هامون یه چیزایی خوندیم، رو به دوستش می‌گوید: لیبرال یا مثلا سوشیالیسم! 

از پنج نفرشان می‌پرسم چقدر اخبار ایران را از روزنامه‌‌های و خبرگزاری‌های داخلی دنبال می‌کنند که تقریبا پاسخ سه نفرشان این است که اصلا روزنامه نمی‌خوانند و یکی دو نفرشان گاهی از طریق تلگرام اخبار را می‌بینند.

nojavan-3-300x200

nojavan-4-300x200

nojavan-5-300x200

مشکل زن‌ها فقط حجاب نیست

آرمیتا، ۱۶ ساله، درحالی‌که روسری سرش نیست، روی نیمکتی در بلوار کشاورز نشسته‌ و در حال کتاب‌‌خواندن است. او که محصل رشته ریاضی است در جواب این سوالم که می‌پرسم از چه چیزهایی در کشور انتقاد داری، می‌گوید: «همه‌چیز» و صحبتش را ادامه می‌دهد «تو ایران به هیچی نمی‌تونیم راحت برسیم. به نظرم تو کشورای دیگه راحت‌تره. اینجا شغل هم سخت پیدا می‌شه.»

  • کار هم می‌کنی؟
  • آره من طراحی سایت انجام می‌دم.
  • انتظاراتت چه چیزهایی هستند؟
  • داشتن ماشین و خونه‌ تو یه جای خوب تهران، آزادی و اینکه بتونم به هرچی خواستم انتقاد کنم. مثلا عقیده‌هام راجع به سیاست رو بگم.
  • دوست داری چه چیزهایی در کشور تغییر کند؟
  • همه چی ولی خب بدون حمایت و انسجام شدنی نیست.
  • درباره‌ی انتخاباتِ ایران چه نظری داری؟
  • خب کشور دستشونه و حرف، حرف خودشه! چیزی که اونا می‌خوان اینه که ما تو انتخابات شرکت کنیم. چون بعدش می‌تونن بگن این تعداد به «ما» رای دادن.
  • چه نشانه‌ای ببینی امیدوار می‌شوی؟
  • هیچی!
  • مثلا اگر حجاب اختیاری شود، چه تاثیری روی نظرت دارد؟
  • نه، چون این‌طوری فقط زن‌ها رو بولدتر می‌کنن که می‌شه یه بازی از طرف دولت! چون تنها مشکل زن‌ها که حجاب نیست!

نوجوانان چه نگاهی به انتخابات دارند؟

شرکت در انتخابات فقط برای مُهر شناسنامه و مرخصی سربازی

ملیکا، دختر ۲۰‌ساله‌ای است که وقتی از متروی صنعت بیرون آمدم، دیدم روی نیمکت نشسته‌است. او از اینکه سخت‌ می‌شود شغل پیدا کرد انتقاد کرد و گفت: «خیلی چیزا گرونن. برای یه دانشجو ضمانتی نیست که بعد از تحصیل بتونه کار پیدا کنه.» ملیکا دانشجوی سال اول مهندسی شیمی است و وقتی از او درباره‌ی انتخابات می‌پرسم می‌گوید «پیگیر انتخابات نیستم. دغدغه‌های من به‌عنوان یه دانشجو چیزای دیگه‌س. مثلا دوست دارم ماهانه ۱۰۰ میلیون حقوق داشته باشم! مجبور نباشم نمی‌رم رای بدم. برای بعضی شغل‌ها مهمه که مُهر انتخابات تو شناسنامه باشه، برای همین برام مهم‌ نیست اسم چه کسی رو بنویسم.» رقمی که ملیکا به‌عنوان حقوق مطرح می‌کند به اندازه‌ی کافی بزرگ است که هرکسی از شنیدنش تعجب کند؛ اما او معتقد است این رقم اصلا عدد بزرگی نیست و در شرکت‌های بزرگ می‌شود به چنین حقوقی رسید.

درباره‌ی تغییرات امیدوارکننده در کشور می‌گوید که «من تو بطن جامعه نیستم. خیلی وقتا از اخبار بد دوری می‌کنم و اصلا سعی می‌کنم تو فضای مجازی نباشم تا اعصابم خُرد نشه!»

نوجوانان چه نگاهی به انتخابات دارند؟

پسری ۲۵‌ساله هم حوالی متروی صنعت ایستاده‌ است که شغلش موبایل‌فروشی در کرج است. هنوز ۹ ماه از خدمت سربازی‌اش باقی مانده‌ است و دلش می‌خواهد مهاجرت کند. وقتی از او پرسیدم از چه چیزی در کشور انتقاد دارد گفت «خودِ حکومت! باید از ریشه درست بشه. همین گیردادن‌ها به هرچیزی هم هست. به رابطه‌ی دختر پسرا، به حجاب و خیلی چیزای دیگه گیر می‌دن.» در جواب این سوالم که اگر این گیردادن‌ها درست بشود، آیا نظرش تغییر می‌کند، می‌گوید: «اگه اینا نباشه خوبه. البته اقتصادی هم وضع باید درست بشه.» او درباره‌ی شرکت در انتخابات می‌گوید «نه شرکت نمی‌کنم، برای اینکه رای‌گیری بین خودشونه. خودشون انتخاب می‌کنن. البته رای‌ ندی برای سربازی مرخصی نمی‌دن!» برای اثبات حرفش هم یکی از دوستانش را مثال می‌زند.

به نظر شما چطور می‌شود تغییری را در کشور ایجاد کرد؟ 

  • مردم باید بیان تو خیابون. 
  • پارسال که بخشی از مردم به خیابان آمدند، چه چیزی تغییر کرد؟
  • بله، جواب نداد. نمی‌دونم همه‌چی گنگ شده!

پسر ۱۸ساله‌ای هم که اطراف متروی صنعت راه می‌رفت، معتقد بود با وجود اینکه برنامه‌نویس است و حقوق خوبی دارد، اما گرانی باعث شده تا درآمدش کفاف حقوقش را ندهد. او مشکلات کشور را غیرقابل شمارش می‌دانست و وقتی صحبت انتخابات را پیش کشیدم، حالت چهره‌اش تغییر کرد و گفت «دهنم بسته‌س، نظری درباره‌ش ندارم، فکر کردم سوال‌هاتون اقتصادیه، اگه می‌دونستم قراره درباره‌ی انتخابات ازم بپرسید، اصلا حرف نمی‌زدم!»

منبع: انصاف نیوز
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 4
  • ناشناس
    0

    رای بی رای

  • ناشناس
    0

    از حدودا ٢٠ نَفَر سؤال كردي ،چند نفرشان در انتخابات گفتند شركت مي كنيم

  • زهرا
    0

    تورو خدا خودتونم خندتون نمیگیره کدوم رای گیری عمو شما که یه ریس جمهور رو غالب کردین مردم بقیشم خودتون انتخاب کنین دیگه

  • ایرانی
    0

    من ساکن رفسنجانم،
    روزدوشنبه همین هفته،سه تا دختردانشجو تعدادی برگه سئوال جواب داشتن وبدون گرفتن اطلاعات شخصی سئوالاتی مطرح میکردن،مثلآسن،شغل،تحصیلات و.....آخرسر سئوالشون درباره شرکت درانتخابات بود،واگر شرکت نمیکنیدچرا؟
    ما۴نفربودیم که مصاحبه میشدیم،هر۴نفرمان گفتیم بنابه این دلائل توانتخابات مطلقآ شرکت نمی کنیم،،،،،
    سئول جوابهاکه تموم شدازیکی ازدخترخانمها سئوال کردم حالااگرمن یک سئوال بکنم شما وجدانآ راستشوجواب میدیدگفت آره،
    گفتمش ازچندنفرامروزنظرخواهی کردی گفتش از۳۸نفر،
    پرسیدم باما۴نفرگفت آره،گفتم وجدانآ ازاون ۳۴نفر چندتاشون گفتن ماتوانتخابات شرکت میکنیم،قسم خوردکه فقط یک نفرگفتش شرکت میکنم و۳۳نفر گفتن به هیچ وجه،گفتم خودت چطور ؟بازم گفت مثل شما۴نفر.....

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها