چرا آسیا باید زنگ خطر ترامپ را به صدا در بیاورد؟ / آرامش در پایتختهای آسیایی نشان دهنده یک قضاوت نادرست خطرناک است
شبح دونالد ترامپ اروپا را فراگرفته است. در سرتاسر آن قاره فضایی از هراس پنهانی نسبت به چشم انداز بازگشت ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده در سال آینده وجود دارد. با این وجود، در آسیا وضعیت چگونه است؟
چندان نگرانیای وجود ندارد. از دهلی نو و سنگاپور گرفته تا تایپه و توکیو خویشتنداری قابل لمسی در این باره وجود دارد. رهبران آسیایی با خود میگویند"ما دفعه قبل با ترامپ مار آمدیم این بار نیز میتوانیم با او کنار بیاییم. آنان با خود میگویند: "رهبران اروپایی عصبی ممکن است خونسردی شان را در قبال ترامپ از دست بدهند، اما در آسیا وضعیت این گونه نیست". این آرامش در پایتختهای آسیایی با غرور هم مرز است. رهبران آسیایی در مورد تاثیر بازگشت ترامپ بر امنیت آسیا در قضاوت خود درباره مقیاس و جاه طلبی برنامههای او به منظور بازسازی سیاست خارجی ایالات متحده دچار سوء برداشت و کج فهمی شده اند. همین برداشت آنان درباره توانایی دولتهای آسیایی از متحدان اصلی ایالات متحده گرفته تا کشورهای غیرمتعهدتر در جنوب شرقی آسیا و جاهای دیگر برای مدیریت ترامپ اغراق آمیز است.
به گزارش فارین پالسی؛ برای درک این حس شگفت انگیز آرامش یادآوری چگونگی نگاه سیاستگذاران آسیایی به ترامپ در آخرین دوره ریاست جمهوری او کمک کننده خواهد بود. در آن زمان رهبران آسیایی به طور کلی با ترامپ راحت بودند. این امر برای متحدان امریکا از جمله ژاپن و هم چنین شرکای نزدیک مانند هندوستان صدق میکرد. شینزو آبه نخست وزیر ژاپن و نارندرا مودی نخست وزیر هند با سیاستهای ضد چینی ترامپ موافق بودند و غرایز معاملاتی او را پذیرفتند اسکات موریسون نخست وزیر راست گرای استرالیا در آن زمان به همین ترتیب با ترامپ روابط گرمی داشت. تایوانیها نیز ترامپ را دوست داشتند. حتی در جنوب شرقی آسیا که عمدتا غیر متعهد است تحلیلگران سرسخت به نکات مثبت ترامپ اشاره میکردند.
"بیلاهاری کائوسیکان" دیپلمات ارشد سابق سنگاپور از سیاست آسیایی دولت اوباما که توسط "سوزان رایس" مشاور امنیت ملی تجسم یافته بود انتقاد کرده بود. او در سال ۲۰۲۰ میلادی در پستی در فیس بوک نوشته بود:"او علاقه بسیار کمی به آسیا دارد، اشتهایی برای رقابت ندارد و سیاست خارجی را به مثابه مداخله بشردوستانه قلمداد میکند". او این پست را در پاسخ به شایعاتی در مورد انتخاب رایس به عنوان معاون جو بایدن منتشر کرده بود. در مقابل، ترامپ در قبال چین قاطع بود و در مورد قدرت ایالات متحده تردیدی نداشت.
این دیدگاه که ترامپ این بار قابل مدیریت خواهد بود نیز ناشی از یک باور راحت نسبت به تداوم احتمالی سیاستهای قبلی ترامپ در دور بعدی ریاست جمهوری او خواهد بود. در دوران ریاست جمهوری ترامپ برخی از کشورهای آسییایی روابط شان را با واشنگتن بهبود بخشیدند. "اس جایشانکار" وزیر امور خارجه هند در مصاحبهای در ماه گذشته در دهلی نو درباره این که عملکرد ترامپ چه تاثیری در مورد نگرانیها پیرامون چالشهای احتمالی به به دنبال ریاست جمهوری او داشت گفته بود:" مانند هر رابطهای مشکلاتی وجود داشت. اما به طور کلی در آن چهار سال آیا رابطه ما عمیقتر شد؟ آیا رابطه مان رشد کرد؟ بله، کاملا".
برای بیش از یک قرن ایالات متحده هدف خود را مسدود کردن یک قدرت رقیب تعیین کرده است. در مواجهه با چالش ظهور چین به عنوان یک رقیب همتا حتی ترامپ نیز انزواگرایی محض را دشوار خواهد دید، با توجه به این که نتیجه انزواگرایی به معنای واگذاری بیشتر آسیا به پکن خواهد بود. کابوسی که مقامهای توکیو و سئول را شبها بیدار نگه میدارد آن است که مبادا ترامپ با پکن معامله کند کابوسی که البته تحقق آن بعید به نظر میرسد. با این وجود، در صورت روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۲۵ میلادی علیرغم تداوم رویکرد پیشین در سیاستگذاری امریکا در قبال آسیا احتمال بروز هرج و مرج و اختلال وجود خواهد داشت. در پایهترین سطح بسیاری از کشورهای آسیایی این بار در موقعیت بدتری برای تعامل با ترامپ قرار دارند. آن زمان آبه و موریسون راستگرا در ژاپن و استرالیا در قدرت بودند و رفتار خوبی با ترامپ داشتند، اما رهبران کمتر مطمئنی مانند "فومیو کیشیدا" نخست وزیر فعلی ژاپن با ترامپ چگونه رفتار خواهند کرد؟ چه رسد به کسانی ماند "آنتونی آلبانیز" نخست وزیر استرالیا که از اردوگاه چپ سیاسی آن کشور است.
سپس سه مشکل بزرگتر وجود دارد که باید رهبران آسیایی را نگران کند. اولین مورد غیر قابل پیش بینی بودن فزاینده ترامپ است. در اینجا مورد اخیر تیک تاک میتواند آموزنده باشد. ترامپ اخیرا دیدگاه خود را در مورد برنامه متعلق به چین کاملا تغییر داده و از حمایت از ممنوعیت به مخالفت با آن ایده حرکت کرده است. به نظر میرسد دیدگاه او بدون هیچ دلیل واضحی فراتر از مصلحت سیاسی و لابی گری توسط کمک کنندگان مالی تغییر کرده است.
با چینن رویکردی باید پرسید که آیا او واقعا از قرارداد بسیار گران قیمت زیردریایی پیمان آکوس دولت بایدن حمایت خواهد کرد؟ یا به سرمایه گذاری در ائتلاف با کره جنوبی و ژاپن یا حضور در نهادهایی مانند گفتگوی چهارجانبه امنیتی ادامه خواهد داد؟ نگرش او نسبت به موضع هستهای واشنگتن در منطقه وضعیت چگونه خواهد بود؟ در حقیقت هیچ کس پاسخ این پرسشها را نمیداند.
مشکل دوم چین است. روابط چین و ایالات متحده بسیار شکنندهتر از سال ۲۰۱۷ میلادی شده است. حتی اگر روابط بین پکن و واشنگتن در حال حاضر پس از دیپلماسی شدید تیم بایدن آرام به نظر برسد بعید است که این وضعیت ادامه یابد. خطر شعله ور شدن جدید روباط چین و ایالات متحده کماکان قوی است. با قدرت گیری ترامپ خطر تشدید تنش میان دو کشور و تبدیل آن به یک بحران واقعی افزایش مییابد. برای مثال، فکر کردن در این باره که ترامپ و تیم اش چگونه جنگ اسارئیل و حماس را مدیریت خواهند کرد باید باعث مکث کردن و تامل هر فردی در آسیا شود که در مورد چگونگی مدیریت بن بستی جدی بر سر مسئله تایوان میاندیشد.
با این وجود، مشکل سوم پیروزی ترامپ است که باعث ایجاد نزاع دیگری در داخل ایالات متحده خواهد شد. در چهار سال گذشته بایدن سیاست آسیایی هوشیارانهای را هدایت کرده است. تیم او ایالات متحده را بازسازی کرده و در بسیاری از موارد تقویت نموده است و در این راستا اتحادی منطقهای را شکل داده و برای احیای بازدارندگی علیه چین تلاش کرده است. پیشبینی این که آیا دولت جدید ترامپ این تلاشها را حفظ یا خنثی میکند دشوار است عمدتا بدان خاطر که بازگشت او سیستم سیاسی ایالات متحده را در آشفتگی عمیق و غیر قابل پیش بینیای قرار میدهد. احتمالا تعداد اندکی از مقامهای میانه رو در تیم پیشین سیاست خارجی دوران ترامپ از "جیمز متیس" وزیر دفاع سابق تا "اچ آر مک مستر" مشاور سابق امنیت ملی و "مت پوتینگر" معاون مشاور امنیت ملی در دوره ریاست جمهوری احتمالی بعدی در کابینه حضور خواهند داشت. در عوض، به نظر میرسد تیم ترامپ اکثرا متشکل از عناصر افراطی باشد که بسیاری از آنان تجربه کمی در سیاست خارجی داشته اند.
افرادی، چون "فرانسیس فوکویاما" نویسنده کتاب "پایان تاریخ و آخرین انسان" هشدار میدهند که رهبران آسیایی در واقع باید عمیقا از تاثیر احتمالی ترامپ بر سیاستگذاری ایالات متحده در زمینههایی از مدیریت اتحاد گرفته تا موضع بازدارندگی نگران باشند. نگران کنندهترین موضوع تغییراتی است که ترامپ برای دولت ایالات متحده ایجاد خواهد کرد. فوکویاما به موج جدیدی از منصوبان سیاسی به اصطلاح "برنامه F" اشاره میکند که عنوان آن براساس فرمان اجرایی ترامپ چند هفته پیش از انتخابات ۲۰۲۰ انتخاب شده و هدف آن از بین بردن آن چیزی است که متحدان او از آن تحت عنوان دولت عمیق و در سایه یاد میکنند. آنان از برنامه شان برای اخراج ۵۰۰۰۰ کارمند دولتی حرفهای و جایگزین کردن آنان با وفاداران سیاسی صحبت کرده اند.
وکلا در حال آماده شدن برای به چالش کشیدن چنین طرحهایی هستند که احتمالا منجر به نبرد در دیوان عالی خواهد شد. در صورت موفقیت آمیز بودن تاثیر این اقدام بر هسته تشکیلات سیاست خارجی ایالات متحده در وزارت امور خارجه و پنتاگون به مثابه یک زمین لرزه خواهد بود. فوکویاما میگوید:"اگر من یک متحد آسیایی بودم واقعا بسیار نگران میشدم. اگر کسی در آسیا فکر میکند که ایالات متحده میتواند در چنین زمانی از متحدانی مانند ژاپن و کره بیشتر حمایت کند دیوانه است. هر اتفاقی که رخ دهد باعث حواس پرتی شدید برای سیاستگذاران ایالات متحده خواهد شد. در آن صورت رقبای جهانی به ویژه چین و روسیه ترغیب خواهند شد تا اتحادها و تعهدات ایالات متحده را مورد آزمایش قرار دهند".
البته همه چیز نسبی است. رهبران آسیایی ممکن است نسبت به همتایان بدبخت اروپایی خود نگرانی کمتری داشته باشند. بعید است که ترامپ به طور کامل از اتحادهای آسیایی خارج شود، زیرا تهدید کرده که با ناتو در اروپا چنین خواهد کرد. با این وجود، رویکرد آرام در پایتختهای آسیایی به سمت بازگشت بسیار احتمالی ترامپ یک قضاوت نادرست جدی است. وقتی یک طوفان نزدیک میشود به ندرت عاقلانه است که به وجود جنبهای روشن در آن ماجرا نگاه کنیم. به نظر میرسد رهبران آسیایی امیدوارند همه چیز خوب باشد فقط به این دلیل که آخرین باری که هوا بد شد خوب پیش رفت. با این وجود، در آسیا درست مانند جاهای دیگر در زمان طوفان بستن پنجره کار هوشمندانه تری خواهد بود.
من نسبت ب سهم خودم از دلارهای فروش نفت گاز پتروشیمی وو... ب بازگشت ترامپ تمایل دارم!!!