حادثه ای که دشمنی با آمریکا را کلید زد/ چگونه دیپلماسی انقلاب اسلامی از زیر شنل 28 مرداد بیرون آمد؟

تولد ۲۸ مرداد، ذهن انقلابیون مخالف شاه را شکل داد. در ذهن نسل جدید ایران، "کابوسی جمعی" به نام‌ "کودتای ۲۸ مرداد" شکل گرفت و باعث شد بعد از انقلاب ۵۷ تمام تلاششان را بکنند که از تکرار این کابوس جلوگیری نمایند‌.

حادثه ای که دشمنی با آمریکا را کلید زد/ چگونه دیپلماسی انقلاب اسلامی از زیر شنل 28 مرداد بیرون آمد؟

به گزارش خبر فوری، امروز سالروز کودتای ۲۸ مرداد است. این واقعه تاثیرات شگرفی در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه ایران گذاشت. بسیاری از مورخان معتقدند انقلابیون سال ۵۷ و گروه های مختلف فکری و سیاسی فعال در آن، همگی از زیر شنل کودتای ۲۸ مرداد بیرون آمده اند.

یکی از مهم ترین و برجسته ترین تاثیرات واقعه کودتا بر ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی، تغییر سیاست خارجی ایران است. اگر آن‌طور که آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی، می گوید، این "رخدادها" هستند که فرآیندها را می سازند، باید اعتراف کرد که رخداد کودتای ۲۸ مرداد فرآیند سیاست خارجی و دیپلماسی ایران بعد از انقلاب را ساخت.  اما چگونه این تاثیرگذاری شگفت انگیز رقم خورد؟

برای فهم این مساله باید به افکار مصدق و سیاست های دیپلماتیک دولتش رجوع کرد. شکست این سیاست و تولد ۲۸ مرداد، ذهن انقلابیون مخالف شاه را شکل داد. در ذهن نسل جوان ایران، "کابوسی جمعی" به نام‌ "کودتای ۲۸ مرداد" شکل گرفت و باعث شد بعد از انقلاب ۵۷ تمام تلاششان را بکنند که از تکرار این کابوس جلوگیری نمایند‌. اما در فکر مصدق چه بود و چه باوری درمورد سیاست خارجی داشت؟

موازنه منفی و رجوع به قطب سوم؛ جوهره تفکر دیپلماسی مصدقی

مصدق در زمانی زیست سیاسی اش را آغاز کرد که ایران درگیر زیاده خواهی های دو قطب استعماری یعنی بریتانیا و روسیه بود. سیاست ایران، به خصوص در اواخر دوره قاجار، "موازنه مثبت" بود. صدراعظم ها و نخست وزیران سعی می کردند از طریق این موازنه، هم مسکو را راضی نگه دارند و هم لندن را.

عدم رعایت این موازنه بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و ورود قطب های سومی مانند آلمان و آمریکا به معادلات جهانی و دعوت از مورگان شوستر آمریکایی به ایران برای اصلاح امور اداری دولت و ایجاد یک سیستم منضبط مالی در دولت قاجار، باعث خشم روس ها شد. مسکو به دولت انقلابی ایران اولتیماتوم داد و بعد از بی توجهی تهران به این اولتیماتوم، به شرق و غرب ایران حمله کرد و تبریز و مشهد را محاصره نمود. این حمله باعث وحشت دولت انقلابی شد و باعث گردید تهران ضمن مرخص کردن شوستر، مجددا به سیاست موازنه مثبت روی بیاورد.

سیاست موازنه مثبت بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین ادامه یافت. دولت های ایران در دهه ۲۰، تلاش داشتند موازنه را بین غرب و شرق حفظ کنند و اگر امتیازی به غرب می دادند، امتیازی را هم برای شرق در نظر می گرفتند.

محمد مصدق مخالف جدی این سیاست بود. او که دخالت مسکو در ماجرای شوستر را عامل اصلی نابودی انقلاب مشروطه و اهدافش می دانست، سیاست "موازنه منفی" را به جای "موازنه مثبت" مطرح کرد. طبق این سیاست، ایران باید به یک اندازه دولت های شرق و غرب را "ناراضی" نگه دارد و به جای اعطای امتیاز مساوی به مسکو و لندن، امتیازهای اعطا شده به این دو دولت را به طور مساوی لغو کند.

مشکل اصلی دیدگاه مصدق، بیش از حد تاریخی بودن آن بود. مصدق بر اساس تاریخ ۲۰۰ ساله ایران در آن زمان، گمان داشت مخالفان خارجی ایران بریتانیا و روسیه هستند. او به درستی جایگاه ابرقدرت جدید یعنی آمریکا را نمی شناخت و مانند مشروطه خواهان گمان داشت که واشنگتن "قطب سومی" است که می تواند میان بریتانیا و شوروی اعتدال ایجاد کند؛ حال آنکه، آمریکا نه قطب سوم بلکه رهبر جدید قطب اول یعنی غرب بود و بیش از اینکه رقیب بریتانیا به حساب بیاید، شریک آن محسوب می شد.

تصور غلط مصدق از ساختار سیاسی جهان آن روز، مقدمات کودتای ۲۸ مرداد را فراهم کرد. او با تمام قوا در مقابل انگلیس ایستاد و سعی کرد با لغو امتیازات نفتی اعطا شده به لندن و سایر دول خارجی، سیاست "موازنه منفی" مورد نظرش را اجرا کند. با این حال، مصدق گمان می کرد که برای مقابله با انگلیس مجبور است به آمریکا نزدیک شود. او با سفارت آمریکا چندین تماس برقرار نمود و حتی شخصا به نیویورک سفر کرد تا بتواند آمریکایی ها را راضی به حمایت از خود کند‌. مصدق که حالا با چند کشور خارجی بلوک غرب درافتاده و درآمد نفتی ایران را هم به حداقل رسانده بود، از واشنگتن درخواست چند وام کلان کرد.

اگرچه مصدق درک درستی از جایگاه آمریکا در بلوک غرب نداشت، اما به خوبی می دانست واشنگتن قرابت بیشتری با لندن دارد و مخالف شدید مسکو و توسعه کمونیسم است. به همین خاطر، در درخواست ها و مذاکراتش تاکید می کرد که اگر آمریکا وام مورد نظر او را ندهد، ایران به دام کمونیسم می افتد.

مصدق در یکی از دیدارهایش با لویی هندرسون، سفیر آمریکا در تهران، به وی گفته بود: «من با خلوص نیت حرف می‌ زنم. به‌خدا قسم اگر به ایران کمک خارجی نشود، از هم متلاشی خواهد شد و در عرض 30 روز انقلاب کمونیستی صورت می‌ گیرد.» 

مصدق امید زیادی داشت که آمریکا به دولتش کمک مالی کند. مقامات آمریکایی با ماموران سیا و متحدان بریتانیایی خود بحث کردند و بعد از مخالفت بریتانیایی ها و طرح ماموران سیا، مبنی بر حمایت از شاه به جای مصدق، از اعطاء وام به مصدق خودداری کرده و آرام آرام طرح کودتای ۲۸ مرداد را ریختند.

مصدق و سیاست «تردید» و «احتیاط» در قبال روس‌ها

بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران منتظر بودند که بعد از شکست طرح دوستی با آمریکا، مصدق به سمت روس ها برود اما این اتفاق نیفتد. مصدق تا روزهای پایانی مخالف حزب توده و شوروی ماند. او که معتقد به سیاست "موازنه منفی" بود دوست نداشت، از بغض بریتانیا، دوست شوروی شود‌. اما آیا این احتیاط و دوری دوطرفه بود؟ جواب منفی است.

اگرچه احتیاط مصدق در برقراری رابطه با مسکو، باعث دلسردی روسوفیل ها شد، اما مخالفت شدید مصدق با انگلیس، باعث شد مسکو و حزب توده شروع به حمایت از مصدق کنند. البته روسوفیل ها و اعضاء حزب توده در این رابطه یک دست و یک دل نبودند. تا پیش از ۳۰ تیر (دولت اول مصدق) اکثریت هیات رئیسه حزب توده نظری منفی نسبت به مصدق داشتند و او را دوستدار امپریالیسم نو (یعنی آمریکا) می ‌دانستند اما پس از سرد شدن رابطه واشنگتن و تهران و برجسته شدن دشمنی مصدق با بریتانیا و بروز باورهای ضدامپریالیستی او، حزب توده به مصدق نزدیک شد و سعی کرد از دولت او حمایت کند. با این حال، همچنان، جبهه روسوفیل ها در این مورد یک دل نبودند. طرفداران تمدن و هیئت مرکزی حزب بر حمایت از مصدق پافشاری می کردند اما طرفداران خلیل ملکی مخالف شدید او بودند. با این حال، هر چه به ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نزدیک تر می شویم، بر تعداد طرفداران مصدق افزوده می شود. حزب توده از اسفند ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲، خود را متحد دولت ملی مصدق به حساب می‌ آورد و حتی در ماجرای انحلال مجلس هفدهم از مصدق و دولتش حمایت علنی می کند.

با این حال، مصدق تا روزهای منتهی به ۲۸ مرداد در تردید باقی ماند. او از حزب توده فاصله گرفت. این اقدام او اگرچه قابل ستایش است و مطابق سیاست موازنه منفی دولت او است، اما بیش از پیش، زمینه ساز کودتا شد. ایالات متحده که حالا شاهد نزدیکی روسوفیل ها به مصدق بود، وحشت زده، طرح دوستی فاوست وار شاه و طرفداران نظامی اش را پذیرفت و زمینه کودتا را فراهم نمود. 

ضربه بزرگ در روز کودتای ۲۸ مرداد وارد شد. با فرار شاه، توده ای ها وارد خیابان های تهران شده و از مصدق حمایت کردند. سفارت آمریکا به مصدق هشدار داد که این مانور خیابانی به معنی اتحاد دولت ایران با شوروی است و این مساله باعث نابودی رابطه ایران و آمریکا می شود. مصدق که نگران قطع کامل رابطه با آمریکا بود و نمی خواست به شوروی نزدیک شود به ارتش دستور داد که تجمعات توده ای ها را جمع کنند. با خلوت شدن خیابان ها، ارتش و موافقان شاه از فرصت استفاده کرده و کودتای ۲۸ مرداد را اجرا کردند و دولت مصدق هم بعد از ظهر همان روز سقوط کرد.

شکست مصدق و شکل گیری دیپلماسی انقلابی جدید

بعد از کودتای ۲۸ مرداد، طبقه متوسط شهری که از دو زیرطبقه ملی گراها و توده ای ها تشکیل می شد، دچار یاس و سرخوردگی شدید شدند. کافی است به فعالیت های فکری، ادبی و هنری  روشنفکران در دهه ۳۰ و ۴۰ رجوع کنیم. از آن سو، طبقه متوسط سنتی که از ترس کمونیست ها با شاه و رزم آرا متحد شده و پشت مصدق را خالی کرده بودند، خیلی زود به سیاست های غرب گرایانه شاه اعتراض کردند و به جرگه مخالفین پیوستند. بدین طریق، در طول مدتی کوتاه، سیاست ضدیت با آمریکا به آرمان انقلابیون تبدیل شد و ۲۸ مرداد نیز به کابوسی جمعی بدل گشت. 

با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، ادبیات «چپ گرایانه نو» که حول ۲۸ مرداد می گردید، بر سیاست خارجه دولت جدید ایران حاکم شد و رخدادهای مهمی مانند تصرف سفارتخانه آمریکا، حادثه طبس و پناه دادن آمریکا به شاه، بر قدرت این سیاست و ادبیاتش افزود‌. دولت های انقلابی ایران، با وجود نقد دولت مصدق، سیاست موازنه منفی را سرلوحه دیپلماسی خود قرار دادند و با شعار "نه شرقی، نه غربی" سعی کردند این سیاست را احیاء کنند. 

با این حال، سیاست خارجی دولت انقلابی یک فرق بزرگ با دولت مصدق داشت. فرق بزرگ این بود که دولت انقلابی بر خلاف مصدق، آمریکا را در راس بلوک غرب قرار داد و ضدیت با انگلیس را به ضدیت با آمریکا بدل کرد و بدین طریق، سعی کرد از تکرار اشتباه مصدق جلوگیری کند.

با گذشت چند سال، شرایط جهان تغییر کرد. بلوک شرق ضعیف شد و با فروریختن دیوار برلین، جنگ سرد به اتمام رسید. با فروپاشی شوروی، روسیه جدید شکل گرفت و قدرت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی غرب چند برابر شد. معادلات سیاسی و اجتماعی جهان تغییر کرد اما ایرانِ بعد از انقلاب همچنان، از منظری قدیمی و از زاویه ای که محصول واقعه ۲۸ مرداد بود جهان را می دید. البته دولت جدید ایران در برخی زمینه ها تغییراتی ایجاد کرد. رابطه ایران با شرق (روسیه جدید و چین) بهتر شد و در برخی مواقع، سیاست "موازنه منفی" جای خود را به "شرق گرایی" داد اما کلیدواژه ها، دکترین و مفاهیم بنیادین جهان دیپلماسی حکومت جدید همواره ثابت ماند و درهای ایران بر همان پاشنه ای چرخیدند که در ۲۸ مرداد سال ۳۲ به وجود آمده بودند.

ایجاد تغییرات بنیادین در فهم حکومت از جهان، معادلات قدرت و دنیای سیاسی نوین، "ضرورتی فوری" است، در غیر این صورت، ما نیز همان اشتباهی را خواهیم کرد که مصدق مرتکب شد. این اشتباه ناشی از «عمل دیپلماتیک بر اساس تئوری اشتباه و تئوری اشتباه، مبتنی بر درک غلط و به روز نشده از معادلات قدرت در جهان» است.

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 25
  • ناشناس
    28

    کی کاری میکنند پس!!!بچه ای در غزه نماند

    نظرات شما -
    • ناشناس
      7

      وقت گل نی

    • حسن ستار
      8

      درتاریخمصدق وکاشانی هردو خائن به ایران بودندوقابل تطهیرنیستند

  • م
    17

    مقصر اصلی کودتا ۲۸ مرداد داخلییش کاشانی و طرفدارانش بودند مصدق در برابر عوامل خارجی تنها گذاشتند و زیرش و خالی کردند چون انگلیسی بودند

    نظرات شما -
    • ناشناس
      12

      کاشانی شاه رابرگرداندوساواک راپیشنهادکردبحث کودتا عامل اصلیش دروغ های کاشانی به چپ گرایی بخاطرهمراه شدن چپ هابودندوامریکاهم به خاطرمنافعش درآن زمان چون حق استخراج رابرمیداشت وتربیت بازارنفت اقدام کرد

    • ناشناس
      8

      انگلیس زخم خورده با کمک عوامل داخلی اش،از مصدق انتقام گرفتند،و انگلیس ،کماکان در حال انتقام گرفتن از ملت است.

    • به ۰۸:۴۹:۳۳
      19

      محمدرضا ، اشتباه غیر قابل بخششی که اون دنیا دارد ، شکنجه های ساواک و قتلی بخاطر حفظ حکومتش و یا به هر عنوان شخصی باعث شده باشد !

    • ناشناس
      0

      کاشانی هم در آخر ظاهرا به این نتیجه رسیده بود که ماندن مصدق ایران را تحویل کمونیست ها می دهد 28 مرداد به هیچ وجه کودتا نبود اقدام قانونی رئیس مملکت برای برکناری نخست وزیر بود ودرواقع مقاومت نخست وزیر واصرار او بر ماندن بر قدرت بیشتر به کودتا شباهت داشت

  • Mahan
    2

    تاربخ همیشه در حال تکرار است و این اتفاق هم دیر یا زود به هر شکل ممکن خواهد افتاد،حالا یکبار به دست امریکا ،یکبار چین،یکبار روس یا هر کشور دیگری،پس حواس جمع بودن کاری رو حل نمیکند

  • چای دبش باغ ازگل
    5

    استقلال و آزادی بخش اصلی ملی ایرانیان است اما شوربختانه با وجود امثال کاشانی ها چه در گذشته چه حال و آینده تهی از استقلال و آزادی باقی می‌مانیم تا زمانیکه انرژی های ملی مانند نفت و گاز داشته باشیم تنها راه نجات تقسیم دلارهای فروش نفت گاز پتروشیمی اورانیوم معادن طلا نقره مس سنگ آهن ذغال سنگ آب سنگین و و و و و و بین همه مردم ایران زمین می‌باشد!!!

    نظرات شما -
    • حسن ستار
      3

      تنها راه همبستگی ویکی شدن درمقابل جماعت ...است وبس
      ومصدق وکاشانی وامثالهم درتاریخ خائن به ایران ومردم بودند وهستتند
      ودرودبیکران به محمدرضا شاه که درتاریخ مظلوم واقع شد

  • محمد
    2

    کودتا بود اما کودتاگر خود دکتر مصدق بود!!!
    دکتر مصدق می خواست شاه را برکنار کند و با برگزاری رفراندوم حکومت را عوض کند که نقشه وی لو رفت و شاه او را برکنار کرد.
    وگرنه در حالت عادی برکناری دولت دکتر مصدق توسط شاه که کودتاه نبود و نیازی نبود که برای برکناری وی گارد و نیروهای نظامی درگیر شوند.
    در رژیم سابق نخست وزیر (دکتر مصدق و سایر نخست وزیر ها) توسط شاه به مجلس معرفی می شدند و توسط شاه یا مجلس ممکن بود برکنار شوند. این امری عادی بود. تفاوت دکتر مصدق با سایر نخست وزیر ها این بود که دکتر مصدق جز شاهزادهگان قجری بود و خود را بالا تر از شاه می دانست و با همکاری درصدی از نیروهای نظامی قصد کودتا داشت ولی این نقشه لو رفت و شاه دستور برکناری وی را داد. که دکتر مصدق با این وجود هم قصد اجرای نقشه خود را داشت که شکست خورد.

  • ناشناس
    3

    هیچ دشمنی و رفاقتی در عالم سیاست پایدار نیست کودتای28مرداداز بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی یا جنگ ویتنام بدتر نبود اینا همش بهانه برای سرگرم کردن مردم و ادامه کارهای خودشونه

  • ناشناس
    5

    دشمنی با امریکا دروغ بزرگ است

  • یک نفر
    0

    دنیا را کمپا نیها بزرگ اسلحه سازی ادا ه میکند چه در شرق وجه در غرب وحکومتهای دنیا را انها می گذارنند وجنگها واختلا فات در دنیا کار انهاست تا سود لیشتری کشورهای انها ببرد از فروش سلاح وهمیشه افراد انها در سایه هستند در کشورها

  • جوان ایران
    3

    در این کودتا انگلیس هم نقش داشت اما فقط نقش امریکا را پر رنگ نشان میدهند
    برخلاف روسیه و شوروی و انگلیس ، امریکا هرگز چشم طمع به خاک ایران نداشته...

    نظرات شما -
    • ناشناس
      2

      شرکت‌های خصوصی بودن الکی سیاسی شد

    • هامون ته بارزاده
      2

      مصدق وشاه برای این ملت فرقی نداشتند..کسی دلسوز نبوده ونیست....ما که نفت ملی ندیدیم.

  • یل
    0

    هر دشمنی با دوستی پایان میگیره..ولی ما. نکردیم این کار رو.. بهترین دوستان هم هر از گاهی به هم نارو میزنن..میشد دشمنی ها را کنار گذاشت.تا دنیا زیباتر بشه

    نظرات شما -
    • داریوش
      4

      وقتی اهداف آمریکا و انگلیس را نشناختی و فکر میکنی نزاع آنها با ایران یک سو تفاهم است ، اما آنها روباه های هستند که به پلان بعدی خودشون فکر میکنن نه دوستی با شما.

    • ناشناس
      0

      به داریوش
      ایکاش در مورد شرق هم که بمراتب در طول تاریخ حتی باعث تغییر مرزها نیز شد اینطور فکر میکردید بهرحال روابط سیاسی یک معامله دو طرفه هست ولی نگاه شرق فقط تک بعدی است

  • ناشناس
    0

    ژاپن بمب اتم از آمریکا خورد به این حد دشمنی نکرد بعد از جنگ برعکس با عقلانیت اقتصادش رو با وامهای آمریکایی احیا کرد آلمان هم همینطور اما در این کشور لفظ دشمنی فقط یک دروغ بیش نیست برای چپاول بیشتر این خاک وگرنه کیست که نداند اکثریت آقازاده ها در انگلیس و آمریکا زندگی میکنند.

  • ناشناس
    1

    اون کودتا نبود

    نظرات شما -
    • هامون ته بارزاده
      1

      اون انقلاب مردم بود

  • ناشناس
    1

    دشمنی با امریکا از اشغال سفارت امریکا شروع شد و انهم با تحریک شوروی!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    اخبار سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد