یادداشتهای محمدعلی فروغی، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۲۹۹؛
مشیرالدوله ماهی ۳۰۰ هزار تومان مقرری میخواهد
«اطلاعاتی که نصرتالدوله از وزارت خارجهی انگلیس داشت این بود که مشیرالدوله تقاضایش بیشتر راجع به پول است. ماهی صد هزار تومان برای قزاقخانه میخواهد، سیصد و پنجاه هزار تومان هم ماهیانه مقرری را میخواهد.»
یادداشتهای محمدعلی فروغی در تاریخ پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۲۹۹ را بخوانید:
روزنامهی تایمس مینویسد سکوت لندن در مقابل پیشنهادهای مشیرالدوله باعث تعطیل امر است و اگر از جانب انگلیس مساعدتی نشود جلوگیری از بسط قوای طرف مقابل ممکن نخواهد شد و منافع انگلیس در ایران از بین میرود.
عصر با نصرتالدوله [وزیر خارجه] و انتظامالملک و میرزا حسینخان قدری صحبت کردیم. اطلاعاتی که نصرتالدوله از وزارت خارجهی انگلیس داشت این بود که مشیرالدوله تقاضایش بیشتر راجع به پول است. ماهی صد هزار تومان برای قزاقخانه میخواهد، سیصد و پنجاه هزار تومان هم ماهیانه مقرری را میخواهد. شاه هم گویا توقعاتی دارد. به علاوه بعضی اشخاص را میخواهد داخل کابینه کند، از قبیل مستوفیالممالک و مخبرالسلطنه. اما نسبت به اشخاص انگلیسها گفتهاند ما مداخله نمیکنیم لیکن پنهان نمیکنیم که از این اشخاص خوشمان نمیآید. صد هزار تومان قزاقخانه را به کلی امتناع میکنند. در باب سیصد هزار تومان ماهیانه گفتهاند با خزانه در گفتوگو هستیم.
مطلب در اینجاست که با وجود میل لرد کرزن و وزارت خارجه به مساعدت ایران برای حفظ منافع انگلیس در آسیا وزرای دیگر انگلیس مساعد نیستند و لرد کرزن مغلوب است و این اشکال برای وثوقالدوله [رئیسالوزرای سابق] هم بود. مزه در این است که از یک طرف در مساعدت با ایران اظهار عجز میکنند از طرف دیگر توقع ندارند که ایران با دیگری بند و بست کند. به انگلیسها که خیلی نمیشود ملامت کرد اما کاش ایرانیهای خودمان میفهمیدند که یکباره لازم نبود خود را فنای انگلیس کنند. وثوقالدوله در تلگرافات سابق خود گاهی اشاره به این امر داشت. حرف اینجاست که حالا هم اگر بفهمند فردا که باز موقع انتریک شد و خواستند بر سر کا بیایند همان کارها را خوهند کرد و بدون اینکه به خاطر بیاورند که کار تا اساس و بنیان صحیح نداشته باشد هر طور باشد یک روز خراب میشود. وقتی که روسها در رباطکریم فتح کردند و در طهران قدرتشان کامل شد سپهسالار تصور کرد مادامالعمر رئیسالوزرا خواهد بود و هر خرخری که میخواهد میتواند بکند. وثوقالدوله هم در سال گذشته تصور کرد با استظهار به انگلیس که دیگر در ایران رقیبی ندارد هر اندازه که بخواهد میتواند به رأی و هوای نفس خود کار بکند.
باری نظر به اینکه عثمانیها جواب خود را راجع به عهدنامه دادهاند و احتمال میرود در کنفرانس Spa که چند روز دیگر منعقد میشود از این مسئله هم صحبت به میان بیاید، نصرتالدوله میگفت با حال بحران حالیه که من نمیتوانم از جانب دولت ایران حرف بزنم چه بکنیم؟ بالاخره قرار شد کاغذی خصوصی به آن شخص انگلیسی که مباشر این عمل است بنویسد و یادآوری کند که در مسئلهی کردستان ما را فراموش نکنند. در خصوص هیأت مجمع ملل هم که چند روز دیگر منعقد میشود و با اینکه ما هنوز از چنگ بلشویکها خلاص نشدهایم مقتضی است باز مطلب آنجا مطرح شود عقلمان به جایی نرسید. از این گذشته با اوضاعی که از طرف انگلیسها دیده میشود معلوم نیست این بحران کابینه چقدر طول خواهد کشید و کار دولت به کجا خواهد کشید. پناه بر خدا.
در هر حال ما نصرتالدوله را تحریک کردیم که تلگراف تحریض و تشویق بر قبول کار و احتراز از تطویل بحران به طهران به مشیرالدوله بکند. خودش هم فکر کرده بود. با میرزا حسینخان گفتوگو کردیم که خودمان شاید خوب باشد تلگرافی بکنیم اما هرچه فکر کردم عقلمان نرسید که چه حرف حسابی بزنیم.
منبع : یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، صص ۴۱۹ و ۴۲۰.
منبع: انتخاب
66