سفرنامه ناصرالدینشاه به خراسان، پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۲۴۶؛
ناصرالدینشاه: از دست مگس و ارباب طمع و توقع خفه شدم!
«امروز خیلی کار داشتم، شب را شام میخوردم، انیسالدوله نیامد ناخوش بود. امروز همه زیارت رفته بودند زنها. به غیر از معصومه، زبیده، باقری [و] زهراسلطان.»
در سفرنامهی ناصرالدینشاه به خراسان، پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۲۴۶ آمده است:
صبح رفتیم حمام. امروز هم کار زیاده از حدی داشتم، همه را از صبح الی شام در خلوت به سر برده شد؛ زیارت هم نرفتم. سردار محمدیعقوبخان را به حضور خواسته بودم، با مهدیقلیخان جمشیدی. مهدیقلیخان ناخوش شد نتوانست بیاید، سردار با سرداری مفتولدوزی سفید [که] خلعت داده بودم آمد. با امینالدوله، ظهیرالدوله، دبیرالملک قدری صحبت و فرمایشات شد.
بهادرخان هم احضار شد، آمد صحبت شد بعد رفتند. پیشکش حاکم هرات را بهادرخان آورد. ده رأس اسب بسیار خوب. دو اسبش یراق طلای تیپ داشت. شال ترمه، ده طاقه آقاری [۱] افغانی و غیره. امروز خیلی کار داشتم، شب را شام میخوردم، انیسالدوله نیامد ناخوش بود. امروز همه زیارت رفته بودند زنها. به غیر از معصومه، زبیده، باقری [و] زهراسلطان.
امشب سردار یعقوبخان و هراتیها در اردو مهمان امینالدوله بودند. صدای بالابان موزیکان میآمد. امروز صاحبجمع میگفت میان شترها ناخوشی افتاده. از دست مگس و ارباب طمع و توقع خفه شدم. فشندی بله شد.
پینوشت:
۱- آقاری. آغاری، نوعی جامهی ابریشمین ضخیم که مردان از آن لباده، عبا و سرداری درست میکردند و زنان از آن نیمتنه و مانند آن میدوختند. (فرهنگ فارسی معین)
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۲۷۰ و ۲۷۱.
منبع: انتخاب
66