شاهنامه؛ معیاری برای اخلاق مداری انسان مدرن
استاد دانشگاه فرهنگیان مشهد و شاهنامهپژوه، با اشاره به جنبههای مختلف معنویت و نیایش در شاهنامه فردوسی اظهار کرد: این اثر معیاری برای یکتاپرستی و اخلاقمداری انسان مدرن است.
امروز ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بزرگترین حماسه سرای ایران است. وی در سال ۳۱۹ شمسی برابر در طوس متولد شد. شهرت جهانی فردوسی، به خاطر کتاب شاهنامه است که وی سرودن آن را از دوران جوانی آغاز کرد، تا پایان عمر، بارها آن را بررسی و ویرایش کرد و بر غنای آن افزود. شاهنامه والاترین و کاملترین اثری است که جهان بینی ایرانیان در طول تاریخ را نشان میدهد.در دیدگاه ایرانیان خداوند یگانه و یکتاست. به گواه تاریخ، ایرانیان تنها قوم متمدن جهان باستان بودند که هرگز شرک و چند خدایی در بین آنان وجود نداشت.
این اثر جاویدان فردوسی که در شمار بهترین آثار حماسی عالم است، در حدود پنجاه هزار بیت دارد و تاکنون به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده است. شاهنامه فردوسی بر اثر نفوذ شدیدی که در میان طبقات مختلف ایرانیان یافت، در همه ادوار تاریخی بعد از قرن پنجم هجری مورد توجه بود چنانکه همه شاعران حماسه گوی ایرانی تا عهد اخیر تحت تأثیر آن بوده و از آن پیروی کرده اند. فردوسی در بیان افکار و نقل معانی و رعایت سادگی زبان، صراحت و روشنی سخن، انسجام، استحکام و متانت کلام در درجهای از قدرت است که کلامش همواره در میان استادان، نمونه اعلای فصاحت و بلاغت شمرده شده و به منزله سخن سهل و ممتنع تلقی گردیده است.
یکی از هزاران مفاهیم ارزشمند معنوی که در این اقیانوس ادبی به زیبایی و شیوایی موج میزند، نیایش پروردگار یگانه است. بازتاب گستردهی این کردار معنوی در شاهنامه نشان از آن دارد که نیایش همچون خداجویی، از نخستین روزگاران شکلگیری تمدن بشری کرداری پسندیده و همراه با باور و اعتقاد در فرهنگ مردم ایران زمین بوده است.
نکته جالب توجه در مورد شاهنامه آن است که حکیم فردوسی در عین اینکه به زبان منظوم حماسههای ملی را آفریده و به رشته تحریر در آورده است، به اعتقادات ایرانیان نیز توجهی خاص داشته و امر نیایش با معبود یکتا را در جای جای این اثر سترگ به نمایش گذاشته است.
بر آن شدیم در سالروز بزرگداشت استاد سخن و ادب فارسی با علیرضا قیامتی استاد دانشگاه فرهنگیان مشهد و شاهنامهپژوه گفتوگو کرده و ابعاد خداشناسی و یکتاپرستی در این اثر عظیم و ارزشمند را بررسی کنیم که در ادامه میخوانید:
«علیرضا قیامتی» در گفتوگو با خبرنگار مهر ، با اشاره به ابعاد خداشناسی شاهنامه فردوسی اظهار کرد: بر خلاف بیشتر حماسههای بزرگ دنیا، شاهنامه تنها حماسهای است که خداوند در آن چهرهای حقیقی و ملموس دارد به این معنا که همه جا یار و یاور انسانها، شهریاران و پهلوانان نیکوسرشت است. این در حالی است که در دیگر آثار حماسی جهان بویژه ایلیاد اودیسه خدایان به زمین میآیند و حتی شرارت میکنند.
استاد دانشگاه فرهنگیان مشهد با بیان اینکه شاهنامه برداشت انسان موحد از خدا را ارائه کرده است، افزود: از این جهت میتوانیم بگوییم که نخستین دعوت فردوسی از انسانها دعوت به یکتاپرستی است به گونهای که هر انسان باورمند یکتاپرستی با هر زبان و دینی آن را با تمام وجود لمس کرده میتواند بیان کند. این شاعر پارسیگوی ایرانی در نخستین ابیات شاهنامه خدای را چنین تصویر میکند:
به نام خداوند جان و خرد
کزین اندیشه برتر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
این پژوهشگر با بیان اینکه خدا در شاهنامه، یگانه و زیربنای همه هستی قرار میگیرد، افزود: از این جهت هیچ حماسهای را نمیتوان یافت که به اندازه شاهنامه در آن نیایش با خداوند اصل باشد. آغاز ایلیاد و اودیسه که آن را همسنگ شاهنامه به شمار میآورند این چنین آغاز میشود: ای الهه بخوان سرود خشم آشیل را.
وی ادامه داد: این در حالی است که سرنوشت پهلوانان و قهرمانان شاهنامه بستگی به ارتباط و پیوندی دارد که آنها با خداوند برقرار کردند، در واقع هر میزان که شهریار یگانهپرستتر باشد و در جهت آزادگی و مردمداری بکوشد کامیابی او افزایش مییابد.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: در شاهنامه با دو شخصیت عمده مواجهیم؛ نخست «رستم» که آرمانیترین پهلوان و الگوی شاهنامه در همه زمینهها است، جالب اینکه رستم الگوی یگانهپرستی بوده و در همه احوال و گفتار او جز خداپرستی را نمیتوان پیدا کرد. نفر دوم «کیخسرو» آرمانیترین پادشاه شاهنامه است و راز نیاز او با معبود سرآمد است. مساله دیگر این است که رستم قدرت خود را از جانب خدا میداند و در نتیجه در دستگیری از محرومان و ستمدیدگان تلاش میکند چنانچه در ابیات شاهنامه از زبان رستم آمده است:
ترا ایزد این زور پیلان که داد
دل و هوش و فرهنگ فرخنژاد
بدان داد تا دست فریاد خواه
بگیری برآری ز تاریک چاه
قیامتی با بیان اینکه نیایشهای رستم در شاهنامه گسترهای بالغ بر پانصد بیت را در بر میگیرد، افزود: این نیایشها صرفاً به فرد و یا شخص خاصی محدود نیست، برای مثال سپاه ایران در ابتدای همه جنگها از خداوند خواستار نیرومندی و پیروزیاند. نکته قابل توجه اینکه رستم بعد از آنکه سپاه ایران موفق به شکست تورانیان شد خطاب به سربازان میگوید: این قدرت و پیروزی فقط با یاری یزدان میسر شد و اگر او یاری نمیکرد به این مرحله نمیرسیدیم:
همه دست یکسر به یزدان زنیم
منی از تن خویشتن بفکنیم
مگر دست گیرد جهاندار ما
وگرنه بد است اختر و کار ما
برآمد ترا این چنین کار چند
به نیروی یزدان و بخت بلند همه
این پژوهشگر ادامه داد: در جای جای شاهنامه نیایش را میتوان در بیان قهرمانان پیدا کرد به ویژه در مورد شخصیت رستم، نکته جالب آن است که هر میزان این نیایش بیشتر شود خداوند پاسداری بیشتری میکند و اصلاً مرز میان انسان و دیو در شاهنامه ستایش خداوند است. اگر کسی خداوند را ستایش کند به مرحله انسانیت رسیده و اگر ناسپاسی کند دیو است. دیو همان انسانهای بد هستند که فردوسی در وصف آنها این چنین سرود:
تو مر دیو را مردم بد شناس
کسی کو ندارد ز یزدان سپاس
هر آنکو گذشت از ره مردمی
ز دیوان شمر، مشمر از آدمی
در جای جای شاهنامه نیایش را میتوان در بیان قهرمانان پیدا کرد به ویژه در مورد شخصیت رستم، نکته جالب آن است که هر میزان این نیایش بیشتر شود خداوند پاسداری بیشتری میکند و اصلاً مرز میان انسان و دیو در شاهنامه ستایش خداوند است
این شاهنامه پژوه گفت: کیخسرو زیباترین نیایشهای یزدانی را در شاهنامه دارد، او بعد از شکست دادن تورانیان به خود مغرور نمیشود، حتی زمانی که سپاه تورانیان را به اسارت میگیرد باز هم غره نشده و میگوید: این پیروزی از آن خداوند است و ما آغازگر جنگ نبودیم بلکه در مقام دفاع بر آمدیم بنابراین چون دفاع کردیم خداوند ما را یاری کرد.
وی افزود: همچنین یکی دیگر از زیباترین و دلانگیزترین صحنههای شاهنامه را میتوانیم در صحنهای ببینیم که «گیو» از حمله افراسیاب تورانی به ایران مطلع میشود و برای دفاع از ایران، فرزند نوجوان خود به نام «بیژن» را که سن و سالی ندارد و با وجود آگاهی از اینکه به احتمال زیاد کشته میشود به میدان میفرستد اما دلش با خداست. از خدا میخواهد فرزندش را به او سالم و زنده برگرداند و چنین هم میشود، بیژن در قدردانی از خداوند میگوید:
بغلتید و بنهاد بر خاک، سر
همی آفرین خواند بر دادگر
گرفتش ببر باز، فرزند را
دلیر و جوان و خردمند را
این پژوهشگر تصریح کرد: هیچیک از این موارد را در حماسههای مختلف جهان از جمله ایلیاد و اودیسه، «مهابهاراتا» یا «لیان شامپو» نمیتوانیم پیدا کنیم، از این جهت شاهنامه افزون بر اینکه حماسه ملی است حماسه یکتاپرستی و خداجویی نیز هست. برای مثال شخصیتی مانند رستم همواره در حال نیایش است اما او هرگز برای خودش نیایش نمیکند، یا افرادی چون کیسخرو و فریدون برای خود نیایش نمیکنند بلکه برای همه مردم و رفاه و آسایش همه و منافع ملی و رستگاری های معنوی نیایش میکنند.
وی با بیان اینکه اخلاقگرایی در شاهنامه نمایی از یگانهپرستی حکیم سخن فردوسی بزرگ است، افزود: این رویکرد نشان از یکتاپرستی دارد که در روح فرهنگ ایرانی وجود دارد چراکه ایرانیان تنها ملتی بودند که در طول تاریخ جز خدای یگانه را نپرستیدند.
قیامتی در ادامه افزود: شاهنامه معیاری برای اخلاق مداری و نیکوکاری برای انسان مدرن است. توصیه فراوانی در شاهنامه نسبت به این مساله شده است که انسانهای محروم را یاری کنیم و که این راه رستگاری است، از آزار ضعیفان بپرهیزیم و مردم دار باشیم چنانچه حکیم سخن سروده است:
به گیتی به از مردمی کار نیست
بدین با تو دانش به پیکار نیست
مگر دان سر از دین و راستی
که خشم خدا آورد کاستی
وی در پایان خاطر نشان کرد: نکته قابل توجه دیگری که در شاهنامه میبینیم پرهیز از جنگ است در حالی که حماسه بطور معمول مملو از جنگ است. اما در شاهنامه فردوسی اگر هم جنگی اتفاق افتاده است در دفاع بوده است چنانچه فردوسی میسراید:
همه زآشتی کام مردم رواست
که نابود باد آنکه او جنگ خواست
منبع: مهر
72