سُرسره مرگ در شمزانِ قلعهگنج
لوازم بازیِ پارک به دلایلی، جمعآوری و در گوشه پارک روستای شمزان گذاشته شده است، بچهها برای بازی کردن سُرسره را بلند میکنند و در حین بازی، سرسره آهنی میافتد و فرشته مرگ شرمنده
اگرچه خبر جانباختن پسربچه قلعهگنجی یک هفتهای دیرتر از زمان واقعه به گوشمان رسید اما این موضوع دلیل نشد تا به زوایای مختلف این اتفاق ناگوار نپردازیم چراکه شاید همین گزارش باعث شود کودکان بیگناه دیگری در سایر مناطق کشورمان، دچار چنین اتفاقاتی نشوند و پدران و مادران دیگری داغِ جگرگوشهشان را نبینند.
اینکه چرا در روستایی دورافتاده آن هم در منطقهای محروم همچون شمزانِ قلعهگنج در جنوب کرمان، پدر و مادری داغدیده مُهر سکوت بر لب میزنند حکایت از نجابت و اصالت روستانشینان این دیار است ولی گُنجاندن مدعیالعموم در قانون، ابزار مناسبی برای احقاق حق چنین خانوادههایی است حتی اگر شکایتی هم از کسی مطرح نشده باشد.
آری، هفته گذشته امیدرضا خوانچه پسربچه هفت ساله قلعهگنجی اهل روستای شمزان حین بازی بر اثر سقوط از روی سُرسره فلزی پارکِ روستا جان خود را از دست داد. حال نمیدانیم چه بر خانواده امیدرضا میگذرد و چگونه غمِ از دست دادن فرزند خود را تحمل میکنند به این موضوع ورود میکنیم تا حداقل به چرایی این پیشامد پی ببریم. بنابراین نخست با پدر امیدرضا صحبت میکنیم.
اردشیر خوانچه کارگر ۲۹ ساله و اهل روستای شمزان قلعهگنج در چنوب کرمان، پدر امیدرضا است. وی در این باره اظهار داشت: حدود سه روز قبل از حادثه، یکی از اهالی شمزان که مدعی مالکیت زمین پارک روستا بود اقدام به تسطیح و شخم زدن زمین پارک روستا کرد و وسائل پارک را از جا کنده و در گوشهای جمع میکند.
خوانچه با بیان اینکه دهیار روستا از این کار جلوگیری نمیکند تصریح کرد: پس از جمعآوری وسائل بازی پارک این وسائل چون جابجا شده بودند ایمنی لازم را برای بازی نداشتند اما کودکان روستا به پارک و محل بازی همیشگی خود میروند و سُرسره فلزی که از جایش جابجا شده بود را بلند کرده و مشغول بازی میشوند ولی ناگهان سُرسره روی سَر کودک من سقوط میکند و فرزندم همانجا روی زمین پارک بر اثر خونریزی زیاد جان خود را از دست میدهد.
وی ادامه داد: سالها قبل، زمین پارک توسط دهیار سابق یا به صورت وقف و یا خرید و فروش ( البته بنده دقیقا در جریان قرارداد مالک زمین و دهیار نیستم) به عنوان زمین پارک و محل بازی در اختیار دهیاری روستای شمزان قرار گرفته بود و چندین سال بود که به عنوان زمین پارک از آن استفاده میشد ولی آن شخص چند روز قبل از حادثه ظاهرا بدون هماهنگی با دهیار فعلی وسائل بازی را جابجا و زمین را تصرف کرده بود.
از اردشیر خوانچه که زیاد هم تمایلی به صحبت کردن نداشت سوال کردیم آیا در خصوص این حادثه شکایتی هم از فرد یا افرادی دارید؟ و او اینگونه پاسخ داد: جواب این سوال را نمیتوانم رسانهای کنم و نظرم بر این است که فعلا در این خصوص جوابی ندهم.
اما، احساس کردیم که مادر، حرفی برای گفتن دارد، پس به سراغ مادرِ کودک رفتیم تا صحبتهایش را بشنویم.
مادر امیدرضا که بواسطه گریههای مادرانه شبانهروزی، صدایش گرفته بود اظهار داشت: اصلا از خدماتدهی دهیاری روستا رضایت نداریم و این مکانِ بازی اصلا پارک درست و حسابی برای بازی کردن کودکان ما نبود و نیست.
او همینجور که دستهایش را به پهلو گرفته بود ادامه داد: هیچ کسی در اینجا به فکر کودکان ما نبود و هیچگونه استانداردسازی برای وسائل پارک روستا انجام نشده بود. پسرم بهخاطر سهلانگاری افرادی که موظف به بهسازی و خدماتدهی مطلوب برای روستا بودند و کوتاهی کردند جانش را از دست داده است.« مادر، دیگر نتوانست به صحبت ادامه دهد»
ولی سلمان خوانچه عموی امیدرضا گفت: این اتفاق حوالی غروب و بعد از نماز مغرب روی داد. فضای پارک و زمین آن بسیار کوچک بود و مساحت زیادی نداشت.
وی با اشاره به اینکه پارک دارای وسائل فلزی و آهنی قدیمی بود تصریح کرد: دو سه روز قبل از حادثه توسط یکی از اهالی روستای شمزان که مدعی مالکیت زمین پارک بود وسائل بازی و سرسره ها ظاهرا با تراکتور از زمین پارک جدا و در گوشهای جمع کرده بودند. دهیار روستا نیز از این موضوع اظهار بی اطلاعی میکرد و یا چندان توجهی به وسائل افتاده در زمین پارک نداشت. «شاید تصور نمیکرد که کودکان به سراغ آن تاب و سرسرههای روی زمین بروند»
عموی امیدرضا اضافه کرد: کودکان برای بازی، این وسائل را که روی زمین افتاده بودند را مجددا از زمین بلند کرده و مشغول بازی شده بودند و حین بازی، سرسره فلزی روی امیدرضا سقوط میکند و هنگامی که ما به محل حادثه رسیدیم تمامی آن قسمتی را که سرسره روی امیدرضا افتاده بود پُر از خون شده بود.
وی با بیان اینکه هنوز هیچکس برای دلجویی خانواده برادرم نیامده است اظهار داشت: تاکنون به جز ماموران انتظامی کسی برای پیگیری ماجرای فوت امیدرضا به روستای ما نیامده است.
صحبتهای دهیار را هم بشنویم
الیاس افتخاری دهیار روستای شمزان است. او بیان داشت: من از سال ۱۳۹۳ به عنوان دهیار این روستا معرفی شدم و تمامی وسائل فلزی پارک را ایمن سازی کردم یعنی پایههای آنها را با سیمان محکمتر کردیم که حین بازی، حادثهای پیش نیاید اما مدعی زمین که قبلا ۱۰ سال دهیار همین روستا بود و زمین پارک هم متعلق به خودش بود را برای پارک و محل بازی کودکان روستا انتخاب کرده بود.
دهیار شمزان تصریح کرد: دهیار سابق چند روز قبل بدون اطلاع و هماهنگی با من اقدام به تسطیح کرد یعنی تپه کِنار پارک را تسطیح کرد و پایههای وسائل بازی و سرسرهها از جا و بتون در آمدند و چند روز بعد هم این اتفاق ناگوار پیشآمد. «پارک ذکر شده دارای ۲ سرسره و ۲ الاکلنگ فلزی بود»
افتخاری به مشکل کمبود زمین در روستای شمزان اشاره کرد و گفت: در روستای شمزان مشکل فضا و زمین برای احداث پارک داریم و بهخاطر همین چون زمین نداشتیم نمیتوانستیم درخواستی برای خرید و اجرای وسائل بازی و پارک با وسیلههای ایمنتر بدهیم چون اصلا زمینی نداشتیم.
کمی بالاتر برویم و با بخشدار هم صحبت کنیم
حسین احمدی بخشدار مرکزی قلعهگنج در این خصوص اظهار داشت: در بیشترِ روستاهای قلعهگنج وسائل پارکها فلزی هستند اما ایمنسازی شدهاند یعنی پایههای آنها روی زمین محکمسازی شده است و فرزندان مردم از آنها استفاده میکنند.
بخشدار ادامه داد: اما در احداث پارکهای جدید ممنوعیت استفاده از وسائل بازی فلزی را داریم و متاسفانه فردی که مدعی زمین پارک روستا بوده بدون هماهنگی با دهیاری اقدام به جدا کردن وسائل پارک روستای شمزان کرده است.
وی بیان داشت: در این روستا اهالی با مشکل نبود زمین برای احداث پارک مواجه هستند و همین مشکل باعث شده که امروز نمیتوانیم پارک را توسعه دهیم.
احمدی که محل حادثه را از نزدیک بررسی کرده است گفت: طی بازدیدی که از زمین پارک و وسائل آن پس از حادثه داشتیم مشخص بود وسائل پارک جابهجا شده بوده است.
و اما، محمود راهگل کسی که مدعی و مالک زمین پارک است در این رابطه اظهار داشت: حدود هشت سال قبل و زمانی که بنده دهیار شمزان بودم چون زمینی برای پارک نداشتیم، زمین خودم را به صورت موقت در اختیار دهیاری قرار دادم.
راهگل افزود: اینطور نبود که زمین را وقف کنم و چند روز قبل از این حادثه، من تنها بخشی از زمین پارک که تپه مانند بود را تسطیح کردم و وسائل بازی و سرسرهها قبل از اقدام من روی زمین افتاده بودند و اینگونه نبود که من این وسائل را از جا دربیاورم. «بنده فقط زمین خودم را تسطیح کردم»
همانگونه که اظهارات همه طرفها را خواندید بحث اصلی، نبود زمین برای احداث پارکی مناسب عنوان شده است و دهیار سابق هم چندین سال قبل برای اینکه بچههای روستا مکانی برای بازی داشته باشند چند سرسره و الاکلنگ در محل زمین خود نصب میکند و امروز هم عنوان میکند که آن زمین را به طور موقت برای بازی کودکان اختصاص داده بودم.
ولی با شناختی که ما از مهدی شهسواری فرماندار قلعهگنج داریم بعید میدانیم این ماجرا به همینجا ختم شود...
این گزارش را تهیه کردیم تا خدای ناکرده چنین اتفاق تلخی در هیچ کجای میهنمان برای هیچ خانواده دیگری رقم نخورد.
منبع: ایرنا
68