جنایت یک ایرانی در کانادا و مرور پرونده جنایی یک مغز بیمار

اینکه فردی معمولی چون مهدی پورباقی با آن تحصیلات، وضع زندگی و فعالیت فرهنگی (در قالب گویندگی پادکست) به این نقطه جنایت کارانه برسد، مشابه مورد چالز ویتمن بود که به این بهانه دریچه ای گشودیم به دنیای مغز و اینکه بدکارکردهای این عضو بدنمان (یا به بیان دیگر خودِ اصلی مان) را جدی بگیریم.

جنایت یک ایرانی در کانادا و مرور پرونده جنایی یک مغز بیمار

 مهدی پورباقی که علاقمندان به پادکست فارسی، او را با صدایش در پادکست جنایی "آخرین شاهد" می‌شناسند، با قتل و تکه تکه کردن همسر۳۳ ساله اش که ظاهرا دو ماه قبل به کانادا مهاجرت کرده بود، جنایتی هولناک رقم زد و پس از دو روز دست به خودکشی زد.

نکته عجیب ماجرا، انتشار اپیزود آخر پادکست جنایی آخرین شاهد با عنوان «شکارچی ادامه دارد» در روزهای اخیر است که بعد از وقفه طولانی در انتشار این پادکست منتشر شده و بسیار کوتاه و عجیب است چراکه راوی یعنی قاتل پرونده در آن بدون هیچ مقدمه، از داستان خشونت باری سخن گفته که در آن خطاب به سری بریده سخن می‌گوید و تاکید دارد که با یک چاقوی جیبی این قتل را رقم زده و از آن هیجان زده است.

بیشتر بخوانید: داستان مرد ایرانی که زنش را مانند داستان هایش قطعه قطعه کرد

گفته می شود که پورباقی فارغ التحصیل دبیرستان علامه‌ حلی و دانشگاه شریف بوده و در Memorial University of Newfoundland  در کانادا مشغول تحصیل در دکتری بیوانفرماتیک بوده که همین رزومه، او را از سایر قاتل ها که در بیشتر خبرهای جنایت، افرادی با سطح سواد پایین تر یا گرفتار در فقری اقتصادی و فرهنگی هستند، متمایز می کند و بسیار بیشتر مورد توجه قرار می دهد.

درباره علل، انگیزه ها و پیش زمینه این قتل خاص، متخصصانی چون جرم شناسان و روانشناسان بهتر می توانند داوری کنند، اما در این نوشته سعی می شود از دریچه ای خاص به موضوع نگریسته شود تا بصیرت هایی را درباره ما انسان ها به دست دهد.

داستان بر می گردد به مغز؛ به قابلیتها و محدودیت ها و البته آسیب هایش. به اینکه تغییرات در بافت مغز ما، این ماده نرم حدود 1 الی 1/5 کیلوگرمی، می تواند چه آثاری در رفتار بیرونی ما بگذارد؟

photo_2024-07-22_11-04-44

برای تصویر دقیق تری از موضوع و ماجرا، داستان را از کتاب «مغز: داستان شما» نوشته دیوید ایگلمن، عصب شناس آمریکایی، که توسط انتشارات مازیار به فارسی برگردانده شده، عینا نقل می کنم:

«در یکم آگوست 1966 چارلز ویتمن سوار آسانسور شد تا به عرشه رصدخانه برج دانشگاه تکزاس برود. این مرد 25 ساله از آنجا بی هدف رو به مردمی که پایین برج در حال عبور بودند تیراندازی کرد. 13 نفر کشته و 32 نفر زخمی شدند تا سرانجام پلیس ویتمن را هدف قرار داد و کشت.

نکته عجیب این حاثه خشونت بار، غیرقابل پیش بینی بودنش بود. در زندگی ویتمن هیچ موردی وجود نداشت که بشوند با تکیه بر آن بروز چنین رفتاری را حدس زد. او یک پیشاهنگ نمونه و صندوق دار بانک بود و در رشته مهندسی تحصیل می کرد.

او کمی پس از کشتن مادر و همسرش، نامه زیر را که به نوعی می توان گفت یادداشت پیش از خودکشی اوست، تایپ کرد:

«این روزها حال طبیعی ندارم. قبلا آدم معقول و جوانی باهوش بودم. اما این اواخر (دقیقا یادم نیست ماجرا از کی شروع شد) گرفتار بسیاری از افکار نامعمول و غیرمنطقی شدم... دلم می خواهد پس از مرگم جنازه ام را کالبد شکافی کنند تا معلوم شود آیا بیماری فیزیکی قابل روئیتی داشته ام یا نه.»

درخواست او را پذیرفتند و پاتولوژیست ها پس از کالبدشکافی، وجود تومور مغزی کوچکی را تایید کردند. تومور به اندازه یک سکه 5 سنتی بود و به قسمتی از مغز او به نام آمیگددال (بادامک) که با ترس و پرخاشگری مربوط است فشار می آورد. این فشار مختصر به آمیگدال منجر به بروز رشته ای پیامدها در مغز ویتمن شد و سرانجام او را به انجام کارهایی واداشت که به هیچ وجه در خورد شخصیت او نبود. مغز او از نظر فیزیکی دستخوش تغییر شده و او را به آدم دیگری تبدیل کرده بود.»

هویت ما انسان ها، آنچه از خودمان می دانیم و فکر می کنیم دیگران از ما می دانند، همه، در جایگاهی به نام مغز قرار گرفته و اگر این جایگاه مختل شود، هویت ما نیز مختل می شود. نه تنها مواردی از جنایت ها که شاید منشا بسیاری از تصمیمات غیرمعقول و گاها متضاد انسان ها در زمینه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی شان شاید به اختلال ها یا بدکارکردهای مغز مربوط باشد که کلا شخصیت فرد را تغییر دهد. مثلا ابتلا به بعضی انواع صرع می تواند فرد را به مذهب علاقه مند کند و یا بیماری پارکینسون سبب بروز بی ایمانی شود.

البته، هدف این نوشته تقلیل امر جنایت به مسئله ای مربوط به بیماری مغزی نیست و احتمال دلایل احساسی، افسردگی یا ... وجود دارد. اما اینکه فردی معمولی چون مهدی پورباقی با آن تحصیلات، وضع زندگی و فعالیت فرهنگی (در قالب گویندگی پادکست) به این نقطه جنایت کارانه برسد، مشابه مورد چالز ویتمن بود که به این بهانه دریچه ای گشودیم به دنیای مغز و اینکه بدکارکردهای این عضو بدنمان (یا به بیان دیگر خودِ اصلی مان) را جدی بگیریم.

نویسنده: امین پاکزاد، کارشناس ارشد فیزیک

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 19
  • Myt
    0

    به نظر من کار خودشون هست!!

    نظرات شما -
    • آنا
      1

      یعنی کانادایی ها؟؟؟

    • ناشناس
      0

      احتمالا از روی پادکستهای خودش درست کردند، که مرموز تر باشد

    • ناشناس
      0

      بعید نیست، چه طور اثبات میشه که زنش را به قتل رسونده؟؟؟!!!!! شاید از روی پادکست نقشه ریختند!!!!!!!!

  • ناشناس
    7

    روزی صد بار خدار شکر کنید که مغز بیمار پایداریهای ما از این نوعش نیست .!!

    نظرات شما -
    • ناشناس
      8

      از طرفداران جنبش زن زندگی عازادی بوده

    • ناشناس
      2

      پایداری های ما از نوع چای دبش هستند

    • ناشناس
      0

      تا اونجایی که ما می دونیم کانادا بهشت اختلاسگران ایرانی است

  • ناشناس
    6

    مطمئن هستید چند وقت پیش ننوشتید و نگفتید یک نخبه دیگه از ایران رفت؟

    نظرات شما -
    • ناشناس
      3

      این که یه نخبه مرتکب جنایتی بشه دلیل نمیشه که یکی مثل تو بیاد بگه بزارید مغز ها فرار کنند هزاران مغز از مملکت رفته که اگر بودند کشور گلستان میشد ولی متأسفانه از دست امثال تو نفهم قهر می‌کنند می روند

    • ناشناس
      1

      شاید
      ممکنه خیلیها مقصر باشند،
      افکار پوسیده!!!!!

  • ایرانی
    2

    نوعی از اختلال شخصیتی است که ربطی به هوش و تحصیلات ندارد همیشه و همه جا وهرزمان وجود دارد

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      انگ زنی نیاورید چرا قدیم که قرص نیامده بود اینجا نبود و فقط در خارج بود این چیزها از الکل و قرصه که در خارج فراوانه

  • ناشناس
    1

    ملت ایران چنان دچار بحرانن که هر جا میرن باعث جنایت میشن

  • ناشناس
    0

    سلام و خداقوت
    فکر نمیکنم درست باشه که اسم و هویت قاتل و مفتول رو به این وضوح نشون بدید. خود پلیس کانادا هم به رسانه ها اسم نداده و فقط به ملیت اشاره کرده.

  • ناشناس
    0

    عجب استدلالی هرکه صرع داره مذهبی است هرکه پارکینسون داره غیر مذهبی

    نظرات شما -
    • الف
      0

      همواره این طور نیست. نشانه هایی و به صورت میانگین این جور هست و البته در برخی از انواع صرع. داستان تک عاملی نیست بلکه میزان تاثیر بیماری های مغزی بر نوع اعتقادات ما مورد نظره نه بحث علت و معلول تام

  • عاصم
    0

    وحوش دانشگا شریفید دیگه🤣🤣

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      خاک تو سر عقده ایت

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    اخبار سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد