چگونه به آرامش درون دست پیدا کنیم؟
آرامش درون، به معنای برقراری ثبات و تناسب در درون انسان است. یعنی به مانند آب بودن، به گونه ای که هیچ چیز شما را ناآرام نکند. برای رسیدن به آرامش درون، ابتدا باید خود را بپذیرید.
آیا به دنبال آرامش درون هستید؟ صلح و آرامش درونی به این معناست که شما با وجود مسائل کنونی زندگیتان (مسائل مالی، روابط، فقدان و غیره) حس هارمونی، بهباشی و رضایت در زندگیتان داشته باشید. شما میتوانید با به کار گیری ذهن آگاهی و مدیتیشن با خود و جهان اطرافتان به صلح و آرامش برسید.
راه های رسیدن به آرامش درون
۱- تمرین پذیرش برای رسیدن به آرامش
یک فهرست تهیه کنید. پذیرش خود، عامل بسیار مهمی در رسیدن به آرامش درون است؛ زیرا ما را قادر میسازد تا با آنچه که در حال حاضر در حال رخ دادن است، صرف نظر از پیامدهایش کنار بیاییم. تلاش برای اجتناب از درد احتمالا آن را افزایش میدهد. شما میتوانید اینگونه شروع کنید؛ یک فهرست تهیه کنید از اینکه چه احساسی نسبت به خود دارید، چه گونه هستید، چه کارهایی انجام دادهاید و چه میکنید. شکرگزار باشید. یکی از راههای تمرین پذیرش این است که نسبت به آنچه که دارید شکرگزار باشید و روی آنچه که ندارید تمرکز نکنید.
آنچه که نمیتوانید تغییر دهید رها کنید. به عنوان یک انسان، ما معمولا تمایل داریم که دیگران (اینکه چه میگویند یا چگونه رفتار میکنند) و محیط اطرافمان (خانه، کار، مدرسه، جامعه، جهان) را کنترل کنیم. ما میخواهیم که همسرمان آدم بهتری باشد، رئیسمان مهربانتر باشد، خانهمان تمیزتر باشد و ترافیک روان باشد. این احتمالا به این خاطر است که ما از ناشناختهها یا آنچه که نمیتوانیم تغییر دهیم وحشت داریم، مثل فناپذیربودنمان. متاسفانه ما همیشه قادر به کنترل کردن محیط خارج از خودمان نیستیم؛ و به همین صورت نمیتوانیم نحوهی تفکر، احساس یا عمل دیگران را نیز کنترل کنیم.
۲- تمرین ذهن آگاهی برای رسیدن به آرامش درون
بر زمان حال تمرکز کنید. ذهن آگاهی یا مایندفولنس میتواند به شما کمک کند تا آرامش درون خود را افزایش دهید. ذهن آگاهی به این معناست که به لحظهی اکنون، اینجا و حالا آگاه باشید، به جای آنکه به آینده یا گذشتهتان فکر کنید. فکر کردن به گذشته ممکن است در شما احساس غم یا حسرت ایجاد کند و فکر کردن به آینده میتواند اضطراب و نگرانی را در شما افزایش دهد. کاملا حاضر بودن در لحظه حال میتواند احساس خرسندی شما را تقویت کند.
آگاهی خود را افزایش دهید. ذهن آگاهی درباره این است که از خودتان و جهان اطرافتان آگاه باشید. شما میتوانید با تمرکز کردن و کنترل کردن توجه تان بیشتر نسبت به خود آگاه باشید. افکارتان را نظاره کنید. توجه داشته باشید که چه افکاری به ذهن شما خطور میکنند، مانند ابرهایی که در آسمان حرکت میکنند، بدون اینکه آنها را قضاوت یا رد کنید و یا به آن بچسبید. به سادگی اجازه دهید افکارتان از ذهنتان عبور کنند و شما آنها را تماشا کنید.
تمرینات ذهن آگاهی را بکار گیرید. تکنیکهای مایندفولنس راهی عالی برای رسیدن به آرامش درون است. برای مثال زمانی که راه میروید، به قدمهایتان توجه کنید و بر افکارتان نظارت داشته باشید. یا زمانی که چیزی میخورید، به جای آنکه تنها غذا را ببلعید، به رنگ، بافت و طعم غذا در دهانتان توجه کنید.
۳- مراقبه رسیدن به آرامش درون
محیطی آرام پیدا کنید. مدیتیشن در وهله اول درمورد بازتاب سکوت است. اول، جایی پیدا کنید که سکوت در آن جریان داشته باشد، یک اتاق آرام، دشت آرام یا جنگل. خود را از دنیا دور کنید و آرام باشید. عوامل حواس پرتی را دور کنید و راحت باشید. درها، پنجرهها را ببنید و نوری خفیف در فضا ایجاد کنید. هرگونه سر و صدا و رفت و آمد را محدود کنید و شمعی معطر یا یک عود روشن کنید. چشمها را ببندید و مراقبه را شروع کنید. مراقبه همچنین با چشمان باز نیز ممکن است، اما برای مبتدیان با چشم بسته آسانتر خواهد بود چرا که از حواس پرتی جلوگیری میکند.
سعی کنید تجسم کنید. انواع دیگری از مراقبه نیز وجود دارند که در آن تجسم کردن برای برخی افراد مفید است. سعی کنید آنچه که فکر میکنید و در ذهنتان در جریان است را کنترل نمایید. این میتواند در زندگی روزمره نیز برای رسیدن به اهداف کمک کننده باشد.
با هنر مراقبه کنید. یادگیری هنر، آرامش درونی را تقویت میکند و به افراد کمک میکند راضی و ریلکس باشند. هنگام مراقبه، تمرکز کردن بر هنر میتواند برای شما الهام بخش باشد و به شما احساس آزادی و شگفتی القا کند. شکلهای مختلف مراقبه را امتحان کنید. انواع مختلفی از مدیتیشن وجود دارند. هرچه بیشتر فرهمهای مختلف را تجربه کنید، بیشتر در مراقبه حرفهای میشوید و راحتتر میتوانید آرامش درونیتان را پیدا کنید.
۴- حل کردن گذشته برای رسیدن به آرامش
با یک درمانگر صحبت کنید. اگر در گذشته آسیب یا سوء استفادهای را تجربه کردهاید، ممکن است عبور از آن و رسیدن به آرامش درونی دشوار باشد. همچنین ممکن است بدون کمک گرفتن، پردازش این تجربه نیز برایتان کار سادهای نباشد. اگر هریک از این احساساتی را که در زیر آمده است، در زندگی خود دارید، حتما مراجعه به یک روانشناس را مدنظر داشته باشید، بخصوص اگر این تجربیات با زندگی روزمره تان تداخل دارد:
اضطراب
بی خوابی یا تغییر در روند خواب
مرور خاطرات به طور ناخواسته
احساس انزوا و جدایی
بی حسی
افسردگی
ترس
دشواری در تمرکز و تصمیم گیری
احساس تهدید یا ناامنی
افکار و احساسات در جهت اسیب به خود
پیوستن به یک گروه حمایت کننده. در بسیاری از مواقع، اشتراک گذاری تجربیات خود با دیگران، به خصوص اگر تجربهی مشابهی با شما داشته باشند، میتواند به حل کردن گذشته کمک کند. صحبت کردن با دیگران در مورد گذشته و اینکه چگونه بر شما تاثیر گذاشته به شما اجازه میدهد که آثار این تجربهها را بررسی کنید. این کار شما را قادر میسازد همه چیز را حل کنید، از آنها عبور کنید و به آرامش برسید.
بنویسید. نوشتن در مورد احساسات و تجربیات گذشته میتواند به پردازش آنها کمک کند. یک دفتر خاطرات میتواند به شما کمک کند همهی احساسات خود را بدون ترس از قضاوت دیگران کاوش کنید. اطمینان حاصل کنید که خود را قضاوت نمیکنید. قلم بردارید و هرآنچه که به ذهنتان میرسد، فارق از زیبایی نوشتارتان، بر روی کاغذ بیاورید.
فکرتان را عوض کنید. اغلب اوقات، ما عادات فکری منفی را از دیگران در زندگیمان میآموزیم. برای مثال، اگر پدر شما همه چیز را به خود میگرفته، ممکن است شما هم این کار را یادگرفته باشید. سعی کنید زمانی که براساس غریزه واکنش نشان میدهید یا فکر منفی به سرتان میزند آن را یادداشت کنید؛ و بعد این نوشتهها را موشکافانه بررسی کنید.
مرزهای سالم تعیین کنید. گاهی اوقات روابط ما میتواند ما را از رسیدن به آرامش درون دور نگاه دارد. به ویژه اگر آنها ناسالم یا ناامن باشند. ممکن است تعیین مرز برای افرادی که در طولانی مدت در زندگیمان حضور داشتهاند دشوار باشد. خود را قوی کنید و با ایجاد این مرزها برای خود و روابطتان به آرامش برسید. ارزشها و نیازهایتان را مشخص کنید و بر اساس آنها دستورالعملهایی بنویسید.
منبع: ستاره
1980