روندپژوهی فاصلهگرفتن امریکا از اروپا/ زنگ خطر برای کشورهای اروپایی به صدا درآمد/ حرکتی که از خاورمیانه کلید خورد!
نشانهها، انگیزهها و دلایلی وجود دارد که امریکا در حال فاصلهگرفتن از اتحادیه اروپا است و کشورهای اروپایی با فهم این نشانهها در حال برنامهریزی برای وضعیت امنیتی - نظامی هستند که آمریکا در کنار آنها نخواهد بود. به بررسی این وضعیت و رفتار متقابل بازیگران اروپایی و امریکایی پرداختیم و روندهایی را برای سال ۲۰۲۴ پیشبینی کردیم.
اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده در ۱۰ فوریه ۲۰۲۴، که در آن او روسیه را تشویق به حمله به کشورهای ناتو کرد تنها به این دلیل که هزینههای دفاعی خود را به ۲٪ از تولید ناخالص داخلی خود افزایش ندادند، موجی از سوالات را در مورد میزان تعهد ایالات متحده به امنیت اروپا مطرح کرد. این امر با شکست مجلس نمایندگان ایالات متحده در تصویب یک بسته کمک نزدیک به ۶۰ میلیارد دلاری برای اوکراین که توسط مجلس سنا تصویب شده بود، تشدید شد و برخی آن را نشانه ای از تغییر مواضع ایالات متحده در تعهدات امنیتی به اروپا در ناتو میدانند.
نشانههای کاهش تعهد امریکا به اروپا
واکنشها به ترامپ همزمان با ارزیابیهای مختلف اروپایی است که نشان میدهد روسیه ممکن است اثربخشی ناتو را در چند سال آینده با حمله به قلمرو یکی از کشورهای ائتلاف که وزیر دفاع دانمارک بهوضوح در ۹ فوریه ۲۰۲۴ اعلام کرد، ازمایش کند. این امر سوالاتی را در مورد اینده امنیت اروپا، چگونگی برخورد کشورهای اروپایی با آن و میزان تاثیر روابط اروپا و امریکا مطرح میکند
اما در این میان شاخصهایی وجود دارد که نشاندهنده کاهش تعهد ایالات متحده به امنیت اروپا بهطورکلی و حمایت ایالات متحده از اوکراین به طور خاص است، از جمله:
اظهارات ترامپ: اظهارات رئیسجمهور سابق ایالات متحده و کسی که بیشترین شانس را برای نامزدی حزب جمهوریخواه در انتخابات امسال دارد، شاخص مهمی در مورد اینکه تعهد ایالات متحده به امنیت اروپا در صورت موفقیت در انتخابات بعدی است، زیرا ترامپ روسیه را تشویق کرده تا با هر کشور ناتو که به قانون صرف ۲٪ از تولید ناخالص داخلی خود برای هزینههای دفاعی پایبند نیست، وارد منازعه شود. وی همچنین اشاره کرد که رئیس یکی از کشورها پیش از این از او پرسیده بود که آیا واشنگتن در صورت حمله به سرزمینهای این کشورها بدون تعهد به اختصاص ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود به هزینههای دفاعی مداخله خواهد کرد، که ترامپ پاسخ داد که در این مورد مداخله نظامی نخواهد کرد.
توقف کمک ایالات متحده به اوکراین: مجلس نمایندگان ایالات متحده از تصویب لایحهای در مورد بسته کمک نزدیک به ۶۰ میلیارد دلاری به اوکراین با وجود تصویب مجلس سنا خودداری کردند اما با فشار دموکراتها این بودجه سرانجام تصویب شد. بررسیها نشان میدهد امتناع جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان به دلایل متعددی بود، از جمله الزام تعدادی از انها برای تخصیص مقادیر خاص برای امنیت مرزی و کنترل مهاجران که غالباً دلایل امتناع از سوی جمهوری خواهان برجسته سازی میشد.
کاهش حمایت افکار عمومی ایالات متحده: نظرسنجیهای انجام شده در مؤسسات امریکایی در نوامبر ۲۰۲۳ نشان میدهد که ۴۱ درصد از امریکاییها معتقدند که ایالات متحده حمایت بیش از حد از اوکراین انجام میدهد و این درصد بر اساس نظرسنجیهای اکتبر گذشته به ۶۲ درصد در حزب جمهوری خواه افزایش مییابد. درصد کسانی که معتقدند ایالات متحده باید از اوکراین حمایت کند تا زمانی که تمام قلمرو خود را بدون توجه به مدت زمان درگیری به دست اورد، از ۶۶ درصد در اوت ۲۰۲۲ به ۵۴ درصد در اکتبر ۲۰۲۳ کاهش یافته است، در حالی که ۴۳ درصد معتقدند که واشنگتن باید به دنبال پایان دادن سریع به جنگ باشد، حتی اگر به معنای واگذاری بخشی از قلمرو خود باشد. این درصدها نشان دهنده روحیه عمومی امریکایی است که طرفدار ادامه حمایت امنیتی از اروپا نیستند.
انگیزههای امریکایی از کاهش تعهد به اروپا
دلایل متعددی وجود دارد که چرا ایالات متحده ممکن است تعهدات امنیتی خود را به اروپا کاهش دهد، از جمله:
۱- ترس از فرسایش امریکا: برخی از ناظران امریکایی با اشاره به جنگ اوکراین ادعا میکنند که ادامه حمایت از جنگ بی پایان، بی معنی است و این ممکن است الزامات دفاعی ایالات متحده را با توجه به حضور مناطق دیگر که نیاز به حمایت امریکا دارند، در تعارض قرار دهد.
۲-محاسبات هزینه و سود: این محاسبات ممکن است ایالات متحده را به فاصله گرفتن از جنگهای اروپایی سوق دهد، در حالی که تلاش میکند از این جنگها از لحاظ اقتصادی بیشترین استفاده را ببرد. این استراتژی جدید نیست اگرچه واشنگتن ان را تا حدی در طول جنگ جهانی دوم به کار گرفت، زیرا از تحول پایگاه صنعتی اروپا به سمت خدمت به اهداف جنگ در سالهای اولیه خود بهره مند شد و سپس بخش صنعتی امریکا به دلیل وابستگی بازار اروپا به همتای امریکایی خود در تامین کالاهای مصرفی مختلف شاهد رونق بزرگی بود. با توجه به جنگ اوکراین، این امر به طور مستقیم منجر به تغییر در نقشه صادرکنندگان جهانی LNG شد و ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ با استفاده از تحریمهای غرب علیه روسیه در جایگاه اول قرار گرفت. بخش تسلیحات ایالات متحده نیز شاهد رونق مشابهی بوده است، همانطور که وزارت امور خارجه ایالات متحده در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴ اعلام کرد که فروش تجهیزات نظامی ایالات متحده به دولتهای خارجی در سال ۲۰۲۳ با ۱۶ درصد افزایش به سطح رکورد بیش از ۲۳۸ میلیارد دلار رسیده است که این به معنای بازده واشنگتن و محرک بازار کار ایالات متحده است.
۳- گرایش کلی امریکا به سمت انزوا: خلق و خوی عمومی انزواطلبانه امریکا عامل مهمی است که بر مشکلات داخلی امریکا تمرکز دارد و چشم انداز خود را بر منافع مستقیم ایالات متحده قرار میدهد تا خواستار کاهش بار رهبری جهان و حفظ امنیت متحدان شود. این روند به شدت در محافل تصمیم گیری امریکا، به ویژه با چهرههای پوپولیستی مانند ترامپ، که تمایل به مقابله با این روند به منظور رسیدن یا ماندن در قدرت دارد، دیده میشود.
واکنش اروپا به کاهش تعهدات امریکا
انتظار میرود کشورهای اروپایی برای دستیابی به امنیت خود، باتوجهبه کاهش تعهدات ایالات متحده نسبت به آنها چندین مسیر زیر را طی کنند:
۱- افزایش هزینههای دفاعی: انتظار میرود که اروپاییها تمایل به افزایش تخصیصهای دفاعی به عنوان درصد تولید ناخالص داخلی داشته باشند، زیرا این امر به طور مستقیم توانایی انها را برای تکیه بر خود با افزایش تولید و توسعه صنایع نظامی نشان میدهد و از سوی دیگر، این امر انتقاد امریکا از کشورهای اروپایی را که هنوز به هدف ۲٪ هزینههای دفاعی نرسیده اند را کاهش خواهد داد.
عقبنشینی امریکا از تعهدات امنیتی به اروپا، اگر ادامه یابد، پیامدهای بالقوهای خواهد داشت که در حد روابط امنیتی بین دو طرف متوقف نمیشود
۲- تلاش برای تغییر نحوه تامین مالی تسلیحات اروپایی: ایدههای متعددی از سوی ناظران اروپا در مورد اطمینان از جریان مالی هزینههای تسلیحاتی اروپا، از جمله ایده ای که توسط استونی مطرح شده و توسط فرانسه در ارتباط با ارائه انچه که ان را به عنوان "اوراق قرضه دفاعی اروپا" توصیف میکند، بیان شده است که بر اساس این ایده، کشورهای عضو یک چتر اعتباری ۶۰۰ میلیارد یورویی در طول ده سال صنایع دفاعی اروپا را با منابع مالی لازم برای توسعه این صنایع و راه اندازی خطوط تولید جدید پشتیبانی خواهند کرد. اما این ایده هنوز توسط المان پذیرفته نشده، زیرا برلین هنوز در حال بررسی این ایده است که صنایع دفاعی باید از طریق موسسات بخش خصوصی و نه بدهی دولت تامین شود.
۳- مسئولیتهای بیشتر بر دوش کشورهای بزرگ اروپایی: انتظار میرود که بزرگترین بار مالی و نظامی بر کشورهای بزرگ اروپایی به ویژه المان و فرانسه، به عنوان موتور اصلی اتحادیه اروپا و قادر به تحمل مسئولیت باشد. به عنوان مثال، این امر با افزایش قابل توجه حمایت المان از اوکراین برای جبران کاهش حمایت ایالات متحده نشان داده شد. در ۱۶ فوریه ۲۰۲۴، المان یک بسته کمک جدید به مبلغ ۱.۲ میلیارد یورو برای کیف، از جمله مهمات و سیستمهای دفاع هوایی را تصویب کرد.
۴-ظهور بلوکهای امنیتی کوچک برای کشورهای اروپایی: ممکن است برخی از کشورهای اروپایی با توجه به دشواری دستیابی به توافق در مورد سیاستهای امنیتی متحد در میان همه کشورهای اروپایی، به تشکیل بلوکهای نظامی کوچکتر در قاره اروپا متوسل شوند. در این زمینه، دو مثال برجسته است:
الف- کشورهای قطب شمال: با افزایش نگرانیهای اروپا و احتمال عدم پایبندی ایالات متحده به تعهدات امنیتی خود، انتظار میرود که اروپاییها سعی کنند حضور نظامی خود را در مناطقی که امنیت شکننده دارند، بهویژه آنهایی که میتوانند به دلیل منابع ذیقیمت خود، منطقه درگیری باشند، افزایش دهند. اولین مورد قطب شمال است و با وجود توافقات بین کشورهای قطبی که عمدتاً شامل هشت کشور از جمله روسیه است، نشانههایی از تنشهای آینده وجود دارد. در اکتبر ۲۰۲۳، دریاسالار راب بائر ، رئیس کمیته نظامی ناتو، گفت که "ما باید برای یک درگیری نظامی در منطقه قطبی اماده باشیم". درگیری که با برخی از اقدامات روسیه آغاز خواهد شد، زیرا مسکو در سپتامبر ۲۰۲۳ از شورای اروپا و قطب شمال بارنتز، که اعضای ان شامل نروژ، فنلاند و سوئد هستند، خارج شد. روسیه همچنین "استراتژی قطبی" را تغییر داده است و با تاسیس یک پایگاه در شبه جزیره کولا که با نروژ و فنلاند هم مرز است نیز به یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی روسیه تبدیل شده است.
ب- از سوی دیگر مذاکرات تازهای بین نروژ، فنلاند و سوئد برای متحد کردن قدرت هوایی خود آغاز شده است و نروژ قرار است در مارس ۲۰۲۴ تمرینی به نام "پاسخ نوردیک" را رهبری کند که هدف ان ازمایش تواناییهای سه کشور برای هماهنگی برنامههای دفاعی است. در سال ۲۰۲۲، این سه کشور توافقی را برای تقویت اتحاد خود اعلام کردند و از سال ۲۰۰۹ تحت چتر همکاری دفاعی شمالی» با ائتلافی مرتبط شده اند.
ج- سه کشور بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی) نیز شروع به افزایش هزینههای نظامی خود و تغییر برنامههای نظامی خود کردند، زیرا آنها برای ساخت یک سری خطوط دفاعی و امکانات در امتداد مرزهای خود با روسیه و بلاروس که بهعنوان "خط دفاعی بالتیک" شناخته میشود، کار میکردند. یک مقام نظامی استونی خاطرنشان کرد که خط دفاعی ایجاد شده بر اساس تجربه جنگ اوکراین است و عمدتاً باهدف متوقف کردن واحدهای زرهی روسیه در صورت حمله به سه کشور بالتیک است. درعینحال، کشورهای بالتیک، همراه با کشورهای اسکاندیناوی، حمایت خود را از اوکراین تشدید کردند و کیف را بهعنوان اولین خط دفاعی خود در نظر گرفتند و کارشناسان تخمین میزنند که استونی در صدر لیست کشورهایی است که به اوکراین بهعنوان درصد از تولید ناخالص داخلی کمک میکنند.
۵- تغییر تدریجی سیستمهای تسلیحاتی کشورهای اروپای شرقی: جنگ اوکراین نشان دهنده جدیت وابستگی کشورهای اروپای شرقی به سیستمهای تسلیحاتی قدیمی از دوران شوروی بود، زیرا بسیاری از کشورهای غربی به دلیل سیستمهای مختلف تسلیحاتی و دشواری اموزش جنگجویان اوکراینی در سیستمهای غربی در طول جنگ، نمیتوانستند سلاحهای غربی خود را به اوکراین عرضه کنند. بنابراین، به عنوان بخشی از تلاش اروپاییها برای تکیه بر خود، ناظران سیاسی انتظار دارند که سیستمهای تسلیحاتی کشورهای اروپای شرقی و مرکزی مدرن شود و با صنعتی شدن نظامی غرب، از جمله برنامههای اموزشی فشرده، جامعه اروپا را قادر به همکاری در جنگ کند.
۶- اماده سازی جبهه داخلی در برخی از کشورهای درگیر: برخی کشورهای هم مرز با روسیه به دنبال اماده سازی جبهه داخلی برای امکان جنگ با مسکو هستند. به عنوان مثال، سوئد دستورالعملهایی را برای شهروندان خود در مورد چگونگی برخورد در صورت جنگ صادر کرده است و تعدادی از اندیشکدهها از دولتهای اروپایی خواسته اند تا جادهها، به ویژه جادههای اصلی را برای مقاومت در برابر جریان احتمالی تانکها و وسایل نقلیه نظامی اماده و بازسازی کنند.
۷- تلاش برای اصلاح سیاست امنیتی مشترک اتحادیه اروپا: انتظار میرود این متغیرها نشان دهنده فشار مستقیم بر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در جهت تنظیم مکانیسم تصمیم گیری مربوط به سیاست امنیتی و دفاعی و سیاست خارجی اروپا باشد. ایده حذف «الزام به اتفاق ارا» برای اتحادیه اروپا برای اتخاذ هر گونه مواضع امنیتی و سیاست خارجی و حرکت به سمت "رای اکثریت واجد شرایط" یا "اکثریت ویژه" که باید مورد توافق اروپاییها قرار گیرد در دستور کار آنها قرار دارد.
پیامدهای فاصله امریکا از اروپا بر سایر کشورها
عقبنشینی امریکا از تعهدات امنیتی به اروپا، اگر ادامه یابد، پیامدهای بالقوهای خواهد داشت که در حد روابط امنیتی بین دو طرف متوقف نمیشود. مهمترین آنها عبارت است از:
۱- واگرایی در مواضع خارجی: بعد امنیتی یکی از مهمترین انگیزههای نزدیکی ایالات متحده و اروپا در مواضع خارجی انها است. بنابراین هرگونه عدم تعادل در پیوند امنیتی بین انها لزوماً منجر به واگرایی در سیاست خارجی انها خواهد شد. این ممکن است به وضوح در موضع گیری در مورد چین منعکس شود، زیرا رها کردن اروپا توسط ایالات متحده از نظر امنیتی باعث میشود که اروپا تمایل کمتری به اتخاذ مسیر خصمانه نسبت به پکن داشته باشد. از این رو با توجه به اولویت تهدید روسیه برای اروپاییها، و تمایل چین برای عدم حمایت نظامی مستقیم و ملموس از روسیه ممکن است عمدتاً با هدف جدا کردن موضع اروپا از امریکا باشد.
۲- تردیدهای بیشتر در مورد اعتبار واشنگتن: اروپا به دلیل ملاحظات متعدد، از جمله ملاحظات "تاریخی" مربوط به دو طرف جنگ جهانی دوم، سایر "ارزشها" مربوط به مسائل ارزشهای مشترک، به ویژه دموکراسی و حقوق بشر، به دنبال کنشگری بر مبنای منافع اقتصادی و سیاسی است. بنابراین، عقب نشینی یا رها کردن ایالات متحده از مهمترین متحدان خود، اعتبار ان را در میان بقیه متحدان مورد تردید قرار میدهد و درها را برای انها باز میکند تا در برابر موضع امریکا، عمدتاً با حرکت به سمت ایجاد روابط خوب با چین که ممکن است جایگزین فعلی و به میزان کمتری روسیه باشد، سوگیری کنند.
۳- افزایش اهمیت ترتیبات امنیتی منطقه ای: عقب نشینی ایالات متحده از انجام تعهدات امنیتی خود نسبت به اروپا و عدم تمایل چین تا کنون به ایفای نقش مشابه با هزینههای ان، اهمیت هماهنگی و ترتیبات امنیتی منطقه ای را به ویژه در خاورمیانه افزایش میدهد، زیرا مسائل امنیتی عمدتاً به مسائل منطقه ای تبدیل میشود و سپس ایدههای مربوط به ایجاد اتحادهای منطقه ای یا اغاز ترتیبات امنیتی بین قدرتهای بزرگ منطقه ای ممکن است به قبل بازگردد.
این امر میتواند منجر به اختلافات آشکار در سیاست خارجی هر دو طرف شود و میتواند برخی از متحدان امریکا، حتی از خارج از اروپا، را تحتفشار قرار دهد تا وابستگی خود را به آن تجدیدنظر کنند، زیرا دیگر برای طرف امن نیست و جهتگیری آنها نسبت به سایر قدرتهای بینالمللی، بهویژه چین میتواند بر نقش واشنگتن در صحنه بینالمللی تأثیر بگذارد. چرخش عربستان در خاورمیانه نمونه مهمی از فهم بیاعتمادی به امریکا در موقعیتهایی که واشنگتن پشت حامیان خودش خالی کرده است.
مگه دیوانه اند که از هم فاصله بگیرند.هیچ کشوری منافع مردمش را قربانیه هیچ چیز نمیکند.چرا؟چون کشور یعنی مردم.