۱۵ جادوگری که از دامبلدور قدرتمندتر بودند
در دنیای هری پاتر، آلبوس دامبلدور بهصورت گستردهای تحت عنوان بزرگترین جادوگر دوران مدرن شناخته میشود؛
مدیر مدرسه هاگوارتز یک جادوگر فوقالعاده هوشمند و بسیار بااستعداد است، که تقریبا در هر زمینهای از سحر و جادو ماهر است.
مهارتهای جادویی دامبلدور بسیار بزرگ و محشر بود و او توانست بواسطه همین مهارتها جادوگر سیاه افسانهای یعنی گلرت گریندل والد را شکست دهد؛ البته ما نباید این موضوع را نیز فراموش کنیم که دامبلدور صاحب چوبدستی سرنوشت بود و این چوبدستی قدرت دامبلدور را دو چندان میکرد.
حتی لرد ولدمورت که بهعنوان بزرگترین جادوگر سیاه تاریخ شناخته میشود، از اینکه چوبدستی خود را در مقابل چوبدستی دامبلدور قرار دهد و با او روبهرو شود میترسید؛ این موضوع نشاندهنده قدرت و مهارت زیاد و فوقالعاده دامبلدور در جادوگری است.
اما آیا دامبلدور واقعا بزرگترین جادوگر تاریخ است؟ یا جادوگرانی وجود داشتند که مهارت جادویی آنها منحصر به فرد و جالب بود؟ مطمئنا کاندیدهای مختلفی وجود دارند که با توجه به قدرت خود میتوانند تواناییهای جادویی آلبوس دامبلدور را زیر سوال ببرند.
افراد مختلفی در طول تاریخ جادوگری وجود داشتند که نتوانستند مانند دامبلدور قدرت خود را بهنمایش بگذارند؛ اما این جادوگران یادگارها و قدرتهای خاصی از خود برای دنیای جادوگری بر جای گذاشتهاند؛ حتی اگر شما در تمامی هنرها و مهارتهای جادویی متخصص باشید (مانند دامبلدور)، این بدین معنی نیست که شما نسبت به متخصصان واقعی این عرصه برتر و بهتر هستید.
با ما همراه باشید تا با پانزده جادوگر تاریخ که قدرتمندتر از آلبوس دامبلدور هستند آشنا شوید.
۱۵. سالازار اسلیترین
چهار بنیانگذار مدرسه هاگواتز بهعنوان بزرگترین جادوگران زمان خود شناخته میشدند، بنابراین منطقی است که قدرت آنها را با دامبلدور مقایسه کنیم؛ تمامی این جادوگران بهعنوان قهرمانان افسانهای شناخته میشوند که در طول هزاران سال شهرت خود را حفظ کردهاند. این چهار بنیانگذار هاگوارتز هرکدامشان میتوانستند با قدرت خود تواناییهای دامبلدور را از بین ببرند.
سالازار اسلیترین نیز از این قاعده مستثنی نبود؛ اسلیترین دارای موهبت و قدرت سخن گفتن با مارها بود، در حالیکه دامبلدور این قدرت مهم و تاثیرگذار را در دنیای جادوگری نداشت؛ حوزههای دیگری نیز در دنیایی جادوگری وجود دارند که اسلیترین در آنها تخصص داشت، ولی دامبلدور نه.
به عنوان مثال ساختن چوبدستی؛ دامبلدور دانش زیادی راجعبه چوبدستیهای جادویی داشت، اما او هیچوقت یک چوبدستی جادویی خوب نساخت؛ در حالیکه اسلیترین شهرت زیادی برای ساخت چوبدستیهای فوقالعاده با کیفیت عالی داشت.
همچنین مهارت او در پرورش و تعلیم موجودات جادویی و تسلطش بر هنر جادوی سیاه، حداقل سه توانایی هستند که اسلیترین میتوانست به دامبلدور آموزش دهد.
۱۴. نیکلاس فلامل
ما نمیگوییم که قدرت جادویی نیکلاس فلامل از لحاظ تهاجمی و نیرو بیشتر از آلبوس دامبلدور است، در عوض او در مباحث مربوط به علم کیمیاگری از همکار خود یعنی دامبلدور پیشی گرفته بود؛ اگر بخواهیم دقیقتر موضوع را بیان کنیم باید بگوییم که فلامل کیمیاگر بهتری نسبت به آلبوس است.
البته دامبلدور با هنر کیمیا گری غریبه نبود و تلاشهایی نیز در این زمینه انجام داد؛ (ساخت معجونهای مختلف) آلبوس توانست به ۱۲ کاربرد خون اژدها پی ببرد. با اینحال شهرت همکار فرانسوی او در این زمینه بیشتر است و نیکلاس فلامل بهعنوان بزرگترین کیمیاگر تمامی دورانها شناخته میشود.
این شهرت فلامل به دلیل ساخت سنگ جادو برای زندگی ابدی، آن هم به تنهایی است؛ بله او تمامی دستاوردهایش را خود و بدون کمک دوستش دامبلدور بهدست آورد. اگر دانش (با اینکه دانش شاخهای باطنی از مطالعه جادویی است) یک قدرت است، بنابراین میتوانیم به راحتی نیکلاس فلامل را قدرتمندتر از آلبوس دامبلدور بدانیم.
۱۳. لرد ولدمورت
ما میدانیم اکنون شما به چه چیزی فکر میکنید؛ آیا دامبلدور تنها جادوگری نبود که ولدمورت از روبهرو شدن با او میترسید؟ و آیا مدیر مدرسه هاگوارتز، لرد سیاه را در تنها دوئل خود با او شکست نداد؟ (رقابتی که هر دو طرف کاملا موافقاند دامبلدور حتی در آن از نیرویی کشنده و مرگبار استفاده نکرد)
بگذارید برخی چیزها را در نظر بگیریم: اولا دوری لرد ولدمورت برای مواجه شدن با یک رقیب قدرتمند مطمئنا بدین معنا نیست که او از دامبلدور ضعیفتر است، بلکه این بدان معنا است که او تمایل نداشت خود را وارد ریسکهای بینیاز بکند؛ دوما وقتی دامبلدور در دوئل خود با لرد ولدمورت پیروز شد چوبدستی سرنوشت را در دست داشت که این چوبدستی کمک زیادی به دامبلدور کرد و باعث تقویت تواناییهای جادویی او میشد.
واقعیت دیگری نیز وجود دارد که این حرف ما را تصدیق میکند: آلبوس دامبلدور شخصا به برتری ولدمورت در مهارتهای جادوی سیاه اقرار کرده است و این اقرار او صرفا به دلیل تواضعی نا به جا و غلط نبود؛ درست است، این امتناع دامبلدور ناشی از عدم تسلط به جادوی سیاه و نداشتن مهارت بسیار زیاد در این زمینه به مانند لرد سیاه است، اما با توجه به تجربه و سن دامبلدور، لرد سیاه ترجیح میداد تا در اکثر مواقع از درگیری با او دوری کند.
۱۲. هلگا هافلپاف
هلگا هافلپاف یکی دیگر از موسسان مدرسه هاگوارتز است که بسیاری او را بهعنوان فردی مهربان و منصف میشناسند، ولی او نسبت به بقیه بنیانگذاران هاگوارتز کمتر شناخته شده است؛ با این حال، این جادوگر سختکوش و منصف شایستگی آن را دارد که مانند باقی بنیانگذران مدرسه هاگوراتز شناختهشده باشد و قدرتهای او نیز مانند بقیه توانایی رقابت با مهارتهای آلبوس دامبلدور را دارد.
زمینهای که هافلپاف در آن بهتر از دامبلدور بود مربوط به اختراع دستگاههای جادویی میشود؛ آلبوس دامبلدور خود یک مخترع جادویی ماهر بود و ما در طول مجموعه فیلمها و کتابهای هری پاتر شاهد دستگاههای هوشمندانه مختلف او بودیم.
با این حال یکی از چیزهایی که ما در مورد هافلپاف قطعا میدانیم این است که او موارد زیادی از وسایل جادویی را اختراع و گسترش داده است، (مانند جام هافلپاف) که باعث میشود ما هافلپاف را قهرمانی بزرگ در این زمینه تلقی کنیم؛ این دستاوردها با دامبلدور متفاوت است، خلاقیت و اختراعات دامبلدور (با وجود نبوغ زیاد او) هرگز به صورت گسترده در بین دنیای جادوگران شناخته نشد.
۱۱. هرپو
هرپو در بد بودن بسیار خوب بود؛ او عملا جادوی سیاه را اختراع کرد. امروزه اگر به یونان باستان توجه کنیم سهم او از این شاخه مشکوک در نگرش جادویی هنوز دیده میشود؛ درواقع بسیاری از طلسمهای شنیع و فجیع که ما تاکنون با آنها آشنا شدهایم ابتدا توسط هرپو ایجاد و در ذهن او پایهگذاری شد.
البته دامبلدور نیز نسبت به این موارد تازهکار نبود؛ او در زمینه ساخت معجون بسیار ماهر بود و مطالعات زیادی نیز بر روی هنرهای جادوی سیاه داشت.
با این حال در آخر، دامبلدور حاضر نبود تا از سحر و جادوی سیاه در استفادههای جنگی و جادویی خود بهره ببرد و به همین دلیل از لحاظ فنی قدرت او نسبت به هرپو در این زمینه کمتر بود؛ دامبلدور همچنین با توجه به استعداد کم خود در جادوی سیاه، قادر به طلسم و نفرین موجودات شگفتانگیز نبود (یا حداقل هرگز ما او را درگیر چنین فعالیتهایی ندیدیم)، که البته این موضوع او را در مقابل مار غولپیکر نیز آسیبپذیر میکرد.
۱۰. گودریک گریفندور
در میان تمامی موسسان هاگوارتز، آلبوس دامبلدور بیشتر از گریفندور تاثیر پذیرفته بود؛ دامبلدور طی دوران مدرسه خود در گروه گریفندور قرار گرفته (نشاندهنده شجاعت او و همچنین ارزش زیاد قائل شدن برای جادوگر افسانهای گریفندور بود) و او نیز مانند گریفندور از طرفداران حقوق مشنگها بود.
با اینکه آلبوس دامبلدور یک دوئلکننده فوقالعاده و با استعداد است (او قادر بود در یک زمان چندین دشمن قدرتمند را با مهارت خود از بین ببرد)، اما جادوگرانی، چون گریندل والد و ولدمورت حداقل از این بابت همسطح او بودند.
اما این موضوع راجع به گودریک گریفندور صدق نمیکرد؛ او در تمامی دوئلها و رقابتهای خود چندین سروشانه از رقیبانش بالاتر بود و به راحتی آنها را شکست میداد. این توانایی بهطور قابل توجهی او را تبدیل به جادوگری قدرتمندتر میسازد، بنابراین گریفندور از لحاظ قدرت تهاجمی خالص خود نسبت به آلبوس دامبلدور برتر است.
۹. گریک الیوندر
اگر به او نگاهی بیاندازیم هیچ چیز قابل توجهی از تواناییهای جادویی گریک الیوندر متوجه نمیشویم؛ او چوب دستی بسیاری از جادوگران دنیایی هری پاتر را ساخته است. الیوندر قبل از تورنومنت قهرمانی سه جادوگر (مربوط به کتاب جام آتشین) چوبدستی تمام شرکتکنندگان در مسابقه را طی مراسمی آزمایش کرد، که تمامی آن چوبدستیها کارایی حداکثر خود را دارا بودند؛ این نشان از بی نقص بودن کار الیوندر دارد.
اگر تنها برروی مهارتهای چوبدستیسازی آقای الیوندر تمرکز کنیم، مسلما تواناییهای او در این زمینه نسبت به آلبوس دامبلدور بیشتر است؛ البته این سخت است که بگوییم کدامیک از آنها درک بیشتری نسبت به هنر چوبدستیسازی دارد، هم دامبلدور و هم الیوندر چیزهای زیادی راجع به علم جادویی مرموز و مبهم چوبدستیشناسی میدانستند و مطالعات زیادی بر روی آن داشتند.
وقتی که بحث به آنجا کشیده میشود که چه کسی در این زمینه هنرمند بهتری است، باید بدون شک گریک الیوندر را انتخاب کرد؛ او بهعنوان بهترین چوبدستیساز بریتانیا شناخته میشود و باید اقرار کرد که در این مورد او نسبت به دامبلدور کاملا بااستعدادتر و برتر است.
۸. روونا ریونکلاو
هیچ فردی هوش سرشار آلبوس دامبلدور را انکار نمیکند و بسیاری او را بهعنوان یک نابغه خطاب میکنند؛ به همین ترتیب نام روونا ریونکلاو در دنیای هری پاتر با واژه «هوش» مترادف است. مزایای این تیزهوشی ذهنی بهعنوان یکی از تواناییهای جادویی فوقالعاده ریونکلاو شناخته میشود و این توانایی باعث شد که او بهعنوان قدرتمندترین جادوگر نسل خود انتخاب شود.
اقدامات و خدمات ریونکلاو برای دنیای سحر و جادو بینظیر بود؛ او همچنین تاج ریونکلاو را ساخت، تاجی که باعث میشد ریونکلا بتواند به کمک آن از تمامی پتانسیل ذهنی خود استفاده کند. تاج ریونکلاو از آن زمان تبدیل به یک اثر افسانهای شده است؛ این وسیله توانسته که برتمامی دانستهها و اختراعات دامبلدور سایه بیافکند.
ما همچنین نباید توانایی ریونکلاو را در عرصه معماری جادوگری از یاد ببریم؛ طبق افسانهها گفته میشود که روونا ریونکلاو طراح درخشانی بود و گفته شده که او شخصا طرحهای بینظیر و موثری را برای قلعه هاگوارتز به کار برده است؛ این یک ویژگی است که ما هیچوقت از جانب دامبلدور شاهد آن نبودیم.
۷. کریدنس بربون
کریدنس بربون به معنای حقیقی هیچ قدرت جادویی ندارد (حداقل نه به صورت مرسوم همیشگی)؛ بعد از سالها سرکوب کردن تواناییهای جادویی خود، سرانجام کریدنس از درون به آتش کشیده شد. اثرات این موضوع بسیار بد بود و حتی گریندل والد (یک جادوگر بااستعداد و شناخته شده که توانایی زیادی نیز در شناسایی استعدادهای جادویی داشت) را نیز تحت تاثیر قرار داد.
متاسفانه حقیقت در عین ساده بودن بسیار وحشتناک بود؛ تمام چیزهایی که انرژی جادویی را سرکوب کردهاند باید به جایی بروند و همین اتفاق نیز رخ داد. این چیزها به شکل زندگی انگلی که با نام «Obscurus» شناخته میشوند خود را نمایان کردند؛ وقتی او قدرت این نیروی تاریک را در خود فرو ببرد، کریدنس از هر جادوگر دیگری در دنیای سحر و جادو خطرناکتر میشود و این شامل آلبوس دامبلدور نیز هست.
بله دامبلدور توانسته است که نمایشهای جادویی بزرگ و انفجاری زیادی داشته باشد، اما در مقایسه با ماهیت بینظیر و مخرب یک «Obscurus» نیز میتواند کاری از پیش ببرد؟ بدون شک کار برای دامبلدور افسانهای ساده نخواهد بود.
شاید این دو در فیلم Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald (جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندلوالد) با یکدیگر روبهرو و یا حتی متحد شوند.
۶. کادموس پورل
اولین برادر از سه برادر بااستعداد در این لیست یعنی کادموس پورل یک مخترع بسیار خوشذوق بود، از کادموس به همراه برادرانش در افسانههای مختلفی یاد میشود؛ با اینکه برادران پورل هرکدام باعث تولید تکههای جادویی شگفتانگیزی شدهاند، اما در این میان اختراع کادموس بسیار باورنکردنی است.
او سنگی تولید کرد که به واسطه آن میتوانست مردگان را به زندگی فرا بخواند، مطمئنا نتیجه ایجاد چنین چیزی برای او کاملا رضایتبخش نبود؛ سایههایی که به قلمرو زندگی احضار شدند از این موضوع خوشحال نبودند. کادموس به دلیل حالت افسردگی آنها هنگام بازگشت بسیار ناراحت بود؛ او برای اینکه به آنها ملحق شود جان خود را گرفت و خودکشی کرد. (البته این داستان تا حد زیادی اغراق آمیز است)
با تمامی آنچه که گفته شد سنگ «زندگی مجدد» تکهای هوشمندانه و باارزش است، که مسلما ساخت آن فراتر از حد توانایی آلبوس دامبلدور است.
۵. هری پاتر
میدانیم، میدانیم: هری پاتر تقریبا از تمامی جهات مهم مانند هوش، قدرت و استعداد به طور واضحی نسبت به آلبوس دامبلدور درجه کمتری دارد، اما نباید هیچوقت پسری که زنده ماند را دست کم بگیرید، او واقعا در برخی موارد قادر است تا تواناییهای مربی خود را زیر سوال ببرد.
حتی خود دامبلدور نیز کاملا پذیرفته بود که هری پاتر (و نه خودش) ارباب حقیقی مرگ (کسی که میتواند با مرگ مقابله کرده و آن را بپذیرد و بار دیگر به دنیا بازگردد) است؛ دامبلدور بهعنوان یک جادوگر قابل احترام بیان کرد اینکه یک فرد ارباب مرگ باشد در واقع بیانگر قدرت خاصی در درون او است و با تمامی این تفاسیر هری پاتر را میتوان بهعنوان صاحب این قدرت خاص شناخت.
به همین دلیل هری تنها جادوگری است که به طور حقیقی یادگاران مرگ را متحد کرده است و او توانست به طریق موثری از چوبدستی سرنوشت، سنگ زندگی مجدد و شنل نامرئی استفاده کند.
دامبلدور آشکارا کلاه خود را برای هری پاتر کج کرد و ادعا کرد که او تنها وارث و نگهدارنده ارزشمند این آثار، از جمله چوبدستی سرنوشت است.
۴. آنتیوک پورل
از زمانی که چوبدستی به وجود آمد، هر جادوگری سعی میکرد تا ادعا کند بهترین و قدرتمندترین چوبدستی را ساخته است، که البته اکثر آنها دروغ میگفتند؛ البته این موضوع شامل حال آنتیوک پورل نمیشد، او موفق شد شگفتانگیزترین و قدرتمندترین وسیله جادویی تاریخ (چوبدستی سرنوشت) را بسازد و از این بابت از تمامی اختراعات و نوآوریهای دامبلدور پیشی بگیرد.
فقط توانایی آنتیوک پورل در زمینه ساخت چوبدستی سرنوشت نیست که باعث شرمندگی دامبلدور میشود، او را همچنین بهعنوان جادوگری جنگجو که عاشق مبارزات تن به تن و دوئل است نیز میشناسند؛ آنتیوک در عرصه مبارزات بسیار با تجربهتر از آلبوس دامبلدور بود.
آیا نیاز به اثبات دارد؟ خب، با در دست داشتن چوبدستی سرنوشت آنتیوک بهعنوان فردی «غیرقابل توقف» شناخته میشد، توصیفی که هیچگاه به طور مستقیم به مدیر مدرسه هاگوارتز نسبت داده نشد.
درواقع مسنترین فرد از خانواده پورل دارای یک نیروی فوقالعاده زیاد بود و قاتل او نیز سرانجام مجبور شد برای به قتل رساندن آنتیوک، او را در هنگام خواب بکشد.
۳. دلفینی
شاید بسیاری از شما دلفینی را نشناسید، بسیاری از طرفداران هری پاتر ابتدا اسم این جادوگر را در نمایشنامه Harry Potter and the Cursed Child (هری پاتر و فرزند نفرینشده) شنیدهاند؛ وقایع این نمایشنامه مربوط به نوزده سال بعد از حوادث یادگاران مرگ است.
اما دلفینی کیست؟ برای کسانی که با او آشنا نیستند باید بگوییم که دلفینی درواقع فرزند لرد ولدمورت و وفادارترین یار او یعنی بلاتریکس لسترنج مرگخوار است.
فرزندی که به واسطه چنین اتحادی به وجود آمده باشد میتواند دارای استعداد جادویی فوقالعاده و توانایی ذهنی بالایی باشد و دلفی نیز از هر دوی این خصوصیات بهره میبرد؛ با تمامی این تفاسیر ما میتوانیم بگوییم که او نیز قادر است تا با تواناییهای دامبلدور مقابله کند.
او همچنین دوئلکننده فوقالعادهای است و یک بار توانسته به تنهایی هری پاتر، هرمیون گرنجر، رون ویزلی و دراکو مالفوی را در نبردهایش در هم بشکند؛ دلفی تواناییهای برجستهای (مانند پرواز کردن) داشت که آلبوس هیچگاه مانند آن را در وجود خود حس نمیکرد.
۲. ایگنوتوس پورل
جوانترین برادر در میان برادران پورل یعنی ایگنوتوس، به مانند بقیه اعضای خانواده خود بسیار بااستعداد بود؛ او نیز مانند برادرانش مخترع جادویی خارقالعادهای بود و به مانند آنها مهارتهایش از مهارتهای دامبلدور پیشی میگرفت.
یکی از یادگاران مرگ توسط ایگنوتوس ساخته شد و آن شنل نامرئیکننده بود؛ این تکه افسانهای خوبترین و عجیبترین تکه در نوع خودش بود، تا آنجا که دامبلدور سعی کرد بار دیگر مانند آن را بسازد؛ البته آلبوس دامبلدور برای پنهان کردن خود نیازی به تکیه کردن بر یک لباس نداشت، اما مسلما حامیان او در محفل ققنوس به آن نیاز داشتند.
اما موضوع قابل توجه این است که ایگنوتوس در میان برادران از همه عاقلتر بود، تا جایی که حتی میتوان لقب ارباب مرگ را نیز به او نسبت داد؛ او شخصی است که توانسته با مرگ مقابله کند و با ذکاوت خود آن را به تاخیر بیاندازد، کاری که فردی هوشمند، چون دامبلدور بسیار با آن درگیر بود.
۱. مرلین
مسلما هویت و کاراکتر مرلین تا حد زیادی مبهم و مرموز است؛ او حتی در دنیای هری پاتر نیز بهعنوان یک شخصیت تاریخی افسانهای شناخته میشود. به هرحال موضوع مشخص آن است که از مرلین بهعنوان یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین جادوگر تمام دورانها نام برده میشود و ما مطمئنیم که او حداقل مقداری از دامبلدور بااستعدادتر است.
بله بخش زیادی از گفتههای ما بر مبنای فرض است؛ احتمال دارد که مرلین نیز به اندازه آلبوس جادوگری خوب بوده باشد که با گذر زمان و بر اساس افسانهها مقام او افزایش پیدا کرده است. اما اگر به دوران مرلین بازگردیم جادوگران مطرح بسیاری را مییابیم که مردم میتوانستند از آنها بهعنوان افسانه یاد کنند، اما مرلین به چنین شهرتی دست پیدا کرد.
به همین ترتیب ما مطمئنیم که احتمالا مهارتهای جادویی مرلین از آلبوس دامبلدور بیشتر است، اما در مورد اینکه تا چه مقدار این مهارت بیشتر است میتوان صحبتهای زیادی انجام.
اگر شما نیز جادوگرانی میشناسید که حس میکنید مهارتهای آنها از آلبوس دامبلدور بیشتر است با ما در میان بگذارید.
1980
درود بر شما.به نظرم هرماینی گرنجر به دلیل هوش بسیار بالا ذره ای از دامبلدور بهتر باشه
کاملا با بعضی ها مخالفم دامبلدور در لیست جادوگر های زمان یادگاران مر گ شماری یک و ولدمورت شماره دو بود همچنین هری پاتر شماره ۱۵ بود و هرماینی گرنجر شماره ۱۵ اگه بخوایم بگیم هری قوی نوع پس هرماینی هم قوی تره بعضی ها مثل ۳ برابر و چهار موسس هاگوارتز درست بود اما درباره ی ولدمورت و هری پاتر اشتباهه
من هم کاملا مخالفم ببینید دامبلدور بدون چوبدشتی سرنوشت هم قدرت جادویی زیادی داشت، در زوینه جادوی سیاه هم هنر داشت من فقط مرلین و چهار بنیان گذار هاگوارتز رو قبول دارم