مزونهای تهران باید به چه سلایقی پاسخ دهند؟
تفاوت در سبک طراحی لباسهاست که خانمهای جوان و البته متفاوت از نظر پوشش را به این مزون در یکی از شمالیترین خیابانهای پایتخت میکشاند.
توی ویترین، مانتویی آویزان است که طرح قالی «پازیریک» دارد. کمی آن طرفتر از ویترین هم کت مرجانی رنگ ساده، با برشهای مورب و طرح انار سرخی که با نخ ابریشم بافته شده خیلی به مانکن بیسر میآید.شال گردن، بالاپوش، بارانی و بیشتر لباسهای متفاوت و گران قیمت این مزون با نقشی از فرش تزئین شده و همین تفاوت در سبک طراحی لباسهاست که خانمهای جوان و البته متفاوت از نظر پوشش را به این مزون در یکی از شمالیترین خیابانهای پایتخت میکشاند.
چند کیلومتر آن طرفتر هم مزون دیگری هست که هنر رنسانس را تداعی میکنند. اینجا هم انتخاب دخترهای جوانی است که طرحهایش با تلفیقی از لباسهای پرچین و توردار پرنسسهای قرن 18 و 19 و لباسهای کلاسیک امروز طراحی شده است؛ درست مثل لباسی که در انتهای سالن قرار دارد و با ورود به مزون اولین چیزی است که به چشم میآید. انگار ایده طراحیاش از لوسترهای قدیمی قصرها گرفته شده و همین حد از تفاوت در لباسهای این مزون است که مشتریها را برای پرداختن رقمهای میلیونی قانع میکند. حتی دخترهای جوان جنوبیترین خیابانهای پایتخت که میآیند تا با طرز لباس پوشیدنشان خود را از بقیه متفاوت کنند. این ادعای رها طراح لباسهای این مزون است.
چند دانشجوی طراحی برای ایده گرفتن آمدهاند و حالا از مخمل آیینهای که روی چرم کار شده، حسابی ذوق کردهاند. وقتی از آنها در مورد کارهای این مزون میپرسم جوابهای متفاوتی میدهند. صبا از محدودیت طراحی در کشور میگوید در صورتی که به گفته او کارهای این مزون محدودیت ندارند. به عقیده المیرا هم در دانشگاههای ایران به خلاقیت کمتر توجه میشود، برای همین دانشجوها با ذهن بسته از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند و برای کار کردن سراغ کپی کاری میروند. با دستش لباسی را نشانم میدهد که دامنش چند طبقه است و هر طبقه آن با یک رنگ دوخته شده و البته رنگها خیلی به هم میآیند: «هر کسی این لباس را ببیند یاد لوسترهای بزرگ و چندطبقه میافتد، کاملاً معلوم است طراح از یک لوستر شیک و قدیمی ایده گرفته. دلیل اینکه ما هم اینقدر ذوق زده شدهایم همین است. طراح لباسهای این مزون، مدام به هنرجوها یادآوری میکند مراقب باشند تکراری کار نکنند.»
مریم اما دوست دارد مدتی را اینجا به کارآموزی بگذراند، برای اینکه احساس میکند چیزهایی را که از طراحیهای موفق دنیا شنیده و خوانده، اینجا کم و بیش بهصورت عملی میبیند: «یک طراح موقعی موفق است که کپی نکند، از خلاقیت خودش استفاده کند و بسته به استایل هر فردی برای او لباس طراحی کند، اما این اصول اصلاً توی ایران رعایت نمیشوند. با وجود این خیلی دلم میخواهد یک مدت هنرجوی رهاجان باشم چون دارم میبینم حتی توی ریزترین گلدوزیهای لباس هم نوآوری به خرج داده.»
این لباس را برای توی چشم بودن میخواهم
نقطه مقابل این دخترها، شکوفه است که با مادرش آمده برای خرید. دختر یک خانم دکتر که از بچگی دیده مادرش برای شرکت در گردهماییها یا کنگرهها دنبال لباسهای خاص بوده، برای همین اصرار دارد مانتو، شلوار و شومیز سفید رنگی بخرد که با نشانههایی از لباسهای دو سه قرن پیش اروپا طراحی شده و 5 میلیون و 600 هزار تومان قیمت دارد.
برعکس دخترهای دانشجو که به نوآوری در طرح لباسها دقت میکنند، همه هدف شکوفه برای خریدن این لباس توی چشم بودن است و حتی وقتی مادرش با صدای آهسته میگوید «شکوفه جان اگر میبینی من میخوام لباس 5 میلیونی بخرم برای اینه که همه میهمانهای آخر هفته لباسهای خاص و مارک میپوشن، اما تو میتونی از همین ستهای یکی دو تومنی بخری» گوشش بدهکار نیست و پایش را توی یک کفش کرده که اصلاً رنگ سفید این لباس برای من که 18 ساله هستم انتخاب شده و جز این هیچ کدام از لباسها چشمم را نگرفته. خانم دکتر هم که میبیند حریف دخترش نمیشود و ممکن است با اصرار بیفایده باعث زیر سؤال رفتن وجهه خودش جلو بقیه بازدیدکنندههای مزون شود، سکوت را ترجیح میدهد و برای دو دست مانتو، شلوار و شومیز، 10 میلیون و 600 هزارتومان کارت میکشد.
لباس خاص دیگر چه صیغهای است
واقعیت این است که کمتر کسی به چنین مزونهایی پا میگذارد تا یک لباس را بواسطه معنا و مفهومش خریداری کند. از بین همه خانمهای جوانی که در این چند ساعت رگال لباسها را چرخاندهاند و از این اتاق پرو به آن یکی رفتهاند، معدودشان دنبال فلسفه طراحی لباسها بودهاند، اما بیبرو برگرد هر کدامشان حداقل چند بار گفتهاند «واوووو این لباس چقدر خاصه!»
جملهای که طراح این لباسها معنای آن را نمیفهمد. رها که نقاشی و طراحی خوانده و مدتی هم تحت تعلیم مجازی یک معلم ایرانی ساکن لندن بوده هنوز بعد از 8 سال متوجه منظور دقیق مشتریهایش از «لباس خاص» نشده است: «چون توی ایران بهطراحی آنطور که همه دنیا توجه دارند نگاه نمیشود کمتر مشتری آمده که متوجه این همه تلاش من بشود و بیشتر برای جلب توجه و به قول خودشان خاص بودن این لباسها را انتخاب میکنند، حتی کسانی که با آنها شریک هستم بارها گفتهاند از بس کارهای خاص و تک طراحی میکنی مشتریهایمان کم هستند، اما من این چیزها سرم نمیشود.»
همین طور که صحبت میکند، با گوشه چشم دختر جوانی را نشانم میدهد که تا الان بیشتر از 5 دست لباس پرو کرده: «حتی این دختر خانم جوان که بالاخره این لباس را به خاطر نوع گلدوزیاش انتخاب کرده، نمیداند این گلدوزی، نسخه نوآوری شده گلدوزی روی لباس پرنسسی در سال 1960 است که به گلدوزی لباسهایش شهره بود.»
لباسهایی با نقشه فرش
مهم پول است که او دارد و عین خیالش هم نیست یک میلیون تومان پول یک کلاه شود. درست مثل غزاله که به نظرش سه میلیون تومان برای خریدن مانتویی که روی آن طرح یک خورشید خانم بافته شده چیزی نیست. مهم هنر قدیمی ایران است که این لباس را به چشم او بسیار فاخر کرده است. یکی از کهنترین هنرهای ایرانیان، از این مزون در یکی از خیابانهای مدرن پایتخت سر درآورده و بانویی که میگوید طرز لباس پوشیدن آدمها با میزان هنرمند بودن آنها ارتباط مستقیم دارد صفر تا صد کارهای این مزون متفاوت را انجام میدهد.
کتایون از فرش، این هنر دیرینه ایرانی برای طراحی لباسها ایده گرفته و همه هدفش تلفیق سنت و مدرنیته در طراحی است. با اینکه هنوز مشتریهای زیادی ندارد، خوشحال است خلاقیتی که در طراحی به کار برده علاوه بر مشتریهای ثابت و هنردوستش، به چشم مردمان ایتالیا هم آمده و دلش قرص است یک روز لباسهایش طرفدارهای زیادی پیدا میکند.
به طراحهای ایرانی اعتماد کنید
گلایه که نه، مخاطب درد دل کتایون جوانهای گران پوش هستند. اینطور که کتایون میگوید توی همین منطقه خیلی از خانمها 14 - 15 میلیون تومان برای یک مانتو پول میدهند، اما از بس غریبه پسند هستند لباسی که با هنر ایرانی طراحی شده انتخاب نمیکنند. درحالی که همین طرحهای ایرانی در نمایشگاه ایتالیا چقدر طرفدار داشته و چقدر اتفاق افتاده که او را از خیابان برگردانند تا برایشان درباره نقشههای فرش ایرانی توضیح دهد: «انگار حتماً باید کپی کنیم تا از ما خرید کنند. یک وقتهایی همین هم به سرم میزند که یکسال اینجا کپی کاری کنم، حسابی که پول جمع کردم بزنم از ایران بروم و آن طرف دنیا برند ایرانی خودم را که غریبهها بیشتر از آن استقبال میکنند ثبت کنم!»
اما چند دقیقه نمیگذرد که حرفش را پس میگیرد؛ «طراحهای لباس میدانند شرایط اقتصادی امروز، انتخابهای واجبتری را در مسیر هموطنانشان قرار داده است اما بر این امیدند تا جوانهایی که هنوز توان خرید لباسهای وارداتی گران قیمت را دارند تغییر رویه دهند و به طراحهای ایران که برای طراحی لباسهای متفاوت وقت میگذارند اعتماد کنند.»
منبع: اقتصاد آنلاین
1980