آیهای که باعث توبه مرد راهزن شد
تاریخ بشریت همواره با ماجراهای تلخ و شیرین همراه بوده است که در این بین قصه مردانی را معرفی میکند که از صف شقاوتمندان به صف سعادتمندان و اهل بهشت پیوستند که فضیل بن عیاض از جمله این افراد بود.
«فضیل» که در کتب رجال، به عنوان یکى از راویان موثق، از امام صادق(علیهالسلام) و از زهاد معروف، معرفى شده است، در پایان عمر، در جوار «کعبه» مىزیست و همان جا در «روز عاشورا» از دنیا رفت. او ابتدا راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند.
روزی از نزدیکى یک آبادى مىگذشت، دخترکى را دید و نسبت به او علاقهمند شد. همین موضوع باعث شد شبهنگام از دیوار خانه او بالا رود تا او را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در این هنگام مردی در حال تلاوت قرآن بود که به آیه16 سوره حدید رسید. آیه این است: « أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ؛ آیا براى کسانى که ایمان آوردهاند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] شود و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت شد و بسیارى از آنها فاسق بودند.» در این هنگام فضیل تحت تأثیر این آیه قرار گرفت تا جایی که مدام میگفت: «بَلى وَ اللّهِ قَدْ آنَ، بَلى وَ اللّهِ قَدْ آن؛ بله، وقت آن رسیده است. الان موقعى است که قلبها خاشع و نرم شوند»
بنابراین از دیوار بام پایین آمد و به خرابهاى رسید که جمعى از کاروانیان آنجا بودند و براى حرکت به سوى مقصدى، با یکدیگر مشورت مىکردند. آنها با همدیگر مىگفتند: فضیل، و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما مىبندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل، تکانى خورد و خود را سخت ملامت کرد. گفت: چه بد مردى هستم! این چه شقاوت است که به من رو آورده است؟روى به سوى آسمان کرد و با حالت توبه گفت: « اللّهُمَّ اِنِّى تُبْتُ اِلَیْکَ وَ جَعَلْتُ تَوبَتِى اِلَیْکَ جِوارَ بَیْتِکَ الْحَرامِ ...» (خداوندا من به سوى تو بازگشتم و توبه خود را این قرار مىدهم که پیوسته در جوار خانه تو باشم. خدایا از بدکارى خود در رنجم، و از ناکسى در فغانم، درد مرا درمان کن، اى درمانکننده همه دردها! و اى پاک و منزه از همه عیبها! اى بىنیاز از خدمت من! و اى بى نقصان از خیانت من! مرا به رحمتت ببخشاى، و مرا که اسیر بند هواى خویشم از این بند رهائى بخش»
این روایت در جلد دوم «سفینة البحار» صفحه 369 و جلد نهم کتاب «روحالبیان» صفحه 365 آمده است.
انتهایپیام/
منبع: تسنیم
10