درسی که نخست وزیر چین با تجربه شخصی به نظریه «ریسک زدایی» داد
نظریه «جداسازی» از چین در ماه های اخیر دیگر از سکه افتاده و در بازار خریداری نداشته است. با وجود موج بی امان واقعیت، سیاستمداران غربی تصمیم به تغییر واژه و جایگزین کردن اصطلاح «ریسک زدایی» گرفتهاند و در واقع این واژه را اختراع کردهاند.
لوئو لایی آن، تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار چین در ادامه نوشت: این عبارت ملایم و متعادل به نظر میرسد، اما ماهیت آن توسط «لی چیانگ» نخست وزیر چین که در اروپا به سر میبرد، فاش شد. او در این سفر بارها تاکید کرده که همکاری با چین به معنای ریسک نیست و با رویکرد «ریسک زدایی» که در حقیقت قطع ارتباط با چین را دنبال میکند، مخالف است.
لی چیانگ به عنوان نخست وزیر جدید چین، آلمان و فرانسه دو قدرت پیشرو اروپا را برای اولین سفر خارجی خود انتخاب کرد تا انتظارات چین برای تقویت روابط چین و اتحادیه اروپا را به جهانیان منتقل کند. لی چیانگ به هر کجا که میرفت، با توضیحی ساده، انتظارات چین را برای ورود جهان به عصر جدیدی و اجرای قراردادهای جدید منتقل میکرد. به این ترتیب تأثیر نفوذ فرهنگی آن از محدوده خاص همکاریهای بین المللی فراتر رفته است.
نخست وزیر چین صبح روز 23 ژوئن (2 تیر) در مراسم اختتامیه اجلاس جدید پیمان مالی جهانی در پاریس شرکت و سخنرانی کرد. او به طرفداری از اقتصاد آزاد و محیط باز در سطح فرهنگی و مخالفت با حمایت گرایی و هر شکلی از «جداسازی و قطع زنجیره» به سخنرانی پرداخت. وی با بیان اینکه ضرب المثل چینی میگوید: «یک نفر به تنهایی نمیتواند بار 500 کیلویی را حمل کند، اما مردم در کنار هم میتوانند کوه را جابجا کنند»، از همه کشورهای جهان خواست با اتحاد و کمک به یکدیگر، ساخت جامعه بشری با سرنوشت مشترک را سرعت بخشد.
سخنان لی چیانگ در ضیافت کاری محافل صنایع و بازرگانی چین و فرانسه در پاریس قابل تامل است؛ وی گفت: وابستگی به یکدیگر نتیجه حتمی جهانی شدن اقتصادی است. اعتماد متقابل سیاسی بین چین و فرانسه دو کشور را قادر میسازد تا ثبات، اطمینان و فرصتهای توسعه مشترک را ببینند و نه خطرات. نخست وزیر چین در گفتگو با محافل تجاری آلمان خاطرنشان کرد که پیشگیری از ریسک و همکاری متضاد هم نیستند و عدم همکاری بزرگترین خطر و عدم توسعه بزرگترین ناامنی محسوب میشود. جهانی شدن اقتصادی باعث شده که در اقتصاد جهان من و شما یکی باشد. به موضوع وابستگی باید دیالکتیکی نگاه کرد و نباید به طور تصنعی «وابستگی» را بزرگنمایی کرد یا حتی وابستگی متقابل را با ناامنی یکی دانست.
لی چیانگ در مراسم پایانی مجمع همکاری اقتصادی چین و آلمان تجربه خود در استفاده از تولیدات آلمانی را به اشتراک گذاشت. وی مدت طولانی در مناطق محلی کار می کرده و در آن زمان خودروهای آلمانی در بازار چین غالب بودند. همچنین خودروی ارائه شده توسط دولت برای وی خودروی فولگس واگن بود. اوهمچنین گفت: «برای معاینه بالینی به بیمارستان رفتم و از تجهیزات زیمنس شما هم استفاده کردم! هیچ احساس خطری نداشتم بلکه با آن احساس امنیت میکردم.» حضار لحظهای تردید کردند و سپس تشویقهای پرشور از تمام سالن به گوش رسید.
هم تردید و هم تشویق قابل درک است. سئوال این است: اگر صدراعظم آلمان وارد یک اسکنر ساخت چین شود تا رگهای خونی مغزش را اسکن کند، چه احساسی خواهد داشت؟ رسانههای آلمانی چگونه این رویداد را گزارش خواهند داد؟ آیا به این ادعا عادت کردهاند که در داخل آن، وسیله استراق سمع نصب شده و باید آن را جدا کنند و ریسکزدایی کنند؟ اما در حقیقت ریسکها در کجا قرار دارند؟ اینجا باید پرسید چه کسی از صدراعظم آلمان و رئیس جمهور فرانسه استراق سمع کرده و احتمالا الان هم این کار را انجام میدهد؟
«اورسولا فون در لاین»، رئیس کمیسیون اروپا، مفهوم «ریسک زدایی» از چین را برای اولین بار هنگامی که در پایان مارس سال جاری در مورد سیاست اروپا در قبال چین توضیح میداد، مطرح کرد. این اصطلاح جایگزین نظریه قبلی«جداسازی» از چین شده و به زودی توسط مقامات آمریکایی مورد استفاده قرارگرفت. اما همگان به خوبی میدانند که ماهیت آن همان «جداسازی» و «قطع زنجیره» با چین است. ایالات متحده امیدوار است با استفاده از اصطلاح «ریسک زدایی» متحدانش را برای مقابله با چین و «چین زدایی» همدل کند، اما حتی افکار عمومی غرب نیز به نتیجه «ریسک زدایی» خوش بین نیستند. مجله آلمانی «اشپیگل» اخیراً نوشت که «ریسک زدایی» یک «کلمه جادویی» است که توسط غرب برای پنهان کردن اختلافات خود استفاده میشود. هنگام برخورد با چین، «ریسک زدایی» نتیجه معکوس خواهد داشت.
واقعیت این است که هیچگونه تضاد منافع اصلی بین چین و اروپا وجود ندارد و هیچ تضاد ژئوپلیتیکی نیز وجود ندارد. اقتصاد چین و اتحادیه اروپا به یکدیگر وابسته هستند، همکاری بسیار بیشتر از رقابت است و بر همین اساس اجماع بسیار بیشتر از اختلافات است. برای دوره پیش رو، مخالفت با این روند برخلاف روند دوران به حساب میآید و تحمیل قید و بندهای سیاسی و اقتصادی بر بنگاهها و شرکتها خطری است که اتحادیه اروپا باید با آن مقابله کند.