در حسرت از دست رفتن نگین خراسان بعد از 168 سال

معاهده پاریس پس از دومین نبرد انگلیس با ایران بر سر مساله هرات، در 7رجب 1273 قمری برابر با 4 مارس 1857 میلادی و 13 اسفند 1235 خورشیدی منعقد شد.

در حسرت از دست رفتن نگین خراسان  بعد از 168 سال

انگلیس با تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران، ناصرالدین شاه قاجار را به قبول این پیمان مجبور کرد و به ایران قبولاند که از ادعای خود بر هرات چشم‌پوشی کند و موجودیت کشوری جدید را به نام افغانستان به رسمیت بشناسد.

۱۶8 سال پیش در چنین روزی، معاهده‌ای ننگین که به نام «معاهده پاریس» شناخته می‌شود، به کشور ایران که در آن زمان تحت سلطنت سلسله قاجار بود، تحمیل شد. این معاهده در چهارم مارس سال ۱۸۵۷ برابر با سیزدهم اسفند ۱۲۳۵ خورشیدی به امضاء رسید و به موجب آن، حاکمیت وقت ایران به سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، به جدایی هرات از کشور ایران تن داد. این واقعه برای اولین بار به رسمیت شناختن یک کشور مستقل به نام «افغانستان» منجر شد. حال که نزدیک به دو قرن از این ماجرا می‌گذرد، باید از خود بپرسیم که در روایت این واقعه که نه تنها زخمی بر تاریخ ایران است، بلکه منجر به معضلات بلندمدتی در منطقه خاورمیانه شده، چگونه عمل کرده‌ایم؟

هرات: نگین خراسان

اگر ماجرایی که قصد داریم روایت کنیم را همچون نمایشی به پهنای یک سرزمین در نظر بگیریم، باید بگوییم که منطقه باستانی هرات صحنه برپایی این نمایش بود. این کلانشهر که امروز در دست طالبان است، بعد از کابل، دومین شهر پرجمعیت افغانستان به شمار می‌رود. هرات به عنوان قطب صنعتی و مهم‌ترین کانون فرهنگی افغانستان امروزی شناخته می‌شود. در طول تاریخ، هرات بخشی از خاک ایران و از ولایات خراسان بزرگ بوده و به همین دلیل تا به امروز هم با لقب «نگین خراسان» شناخته می‌شود. این نامگذاری تنها به مرزهای جغرافیایی محدود نبوده، بلکه در طول تاریخ، این منطقه همواره تحت تأثیر و گستره فرهنگی- تاریخی خراسان قرار داشته است. ولایت بزرگ که رود کهن «هریرود» از آن می‌گذرد، به چند دلیل عمده از موقعیتی کلیدی و سرنوشت‌ساز برخوردار بود و به موجب همین ویژگی‌ها، دیدگان طمع را به خود دوخته بود. اهمیت هرات در تاریخ ایران و نزد مردم تا آنجا بوده که گذشتگان می‌گفتند: «جهان همچون اقیانوسی است و در این اقیانوس مرواریدی نهفته و آن مروارید، هرات است.» از منظر موقعیت جغرافیایی- سیاسی، هرات دیرینگی و اهمیت شگرفی دارد؛ پیش از کشف مسیر دریایی اقیانوس هند، هرات در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت و نتیجتاً در رفت و آمدها و بازرگانی میان شبه‌قاره هند، خاورمیانه، آسیای مرکزی و اروپا نقش کلیدی ایفا می‌کرد و از منظر فرهنگی- تمدنی نیز محل تلاقی تمدن‌های شرق و غرب به شمار می‌آمد.

watermark

زمینه‌های تاریخی و سیاسی

در قرن نوزدهم، ایران با چالش‌های متعددی مواجه بود. از یک سو، قدرت‌های استعماری مانند انگلیس و روسیه به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه بودند و از سوی دیگر، حکومت قاجار به دلیل ضعف‌های داخلی و ناتوانی در اداره کشور، در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار داشت. در این شرایط، افغانستان به عنوان یک منطقه استراتژیک، مورد توجه ویژه‌ای قرار گرفت. انگلیسی‌ها به دنبال ایجاد نفوذ در این کشور بودند و از هر فرصتی برای تضعیف ایران استفاده می‌کردند.

اقدامات عباس میرزا در شرق ایران

عباس میرزا، ولیعهد ایران، در این دوران به خوبی از تهدیدات خارجی و داخلی آگاه بود و تلاش می‌کرد تا با نظارت دقیق بر حکام افغانستان و خراسان، آنها را تحت کنترل دولت مرکزی نگه دارد. او به عنوان یک فرمانده نظامی و سیاستمدار باهوش، سعی داشت تا با ایجاد ثبات در شرق کشور، مانع از نفوذ بیشتر انگلیسی‌ها شود. در این دوران، انگلیسی‌ها به دلیل دوری پایتخت ایران از افغانستان، فرصت را برای تعرض به خاک ایران مغتنم شمرده بودند. آنها به تحریک اقوام مختلف در منطقه، به دنبال ایجاد ناآرامی و تفرقه بودند.

عباس میرزا با درایت و کاردانی خود، سعی می‌کرد تا با نظارت جدی بر حکام محلی، از هرگونه نافرمانی و شورش جلوگیری کند. او به خوبی می‌دانست که هرگونه بی‌توجهی به اوضاع شرق کشور می‌تواند به تهدیدی جدی برای تمامیت ارضی ایران تبدیل شود. به همین دلیل، او به محض اتمام جنگ‌های ایران و روس، عازم شرق شد تا موضوع هرات را که بین ایران و انگلیس حل و فصل نماید.

چالش‌های عباس میرزا و تلاش‌های او

در این دوره، عباس میرزا با چالش‌های متعددی مواجه بود. او با ناآرامی‌های داخلی در خراسان و تهدیدات خارجی از سوی انگلیسی‌ها و روس‌ها دست و پنجه نرم می‌کرد. فتحعلی شاه، با کسب اطمینان از مرزهای شمالی کشور، عباس میرزا را مسئول رسیدگی به ناآرامی‌های شرق کشور کرد. او به محمود میرزا دستور داد تا از نافرمانی حاکم افغانستان جلوگیری کند و خود نیز به همراه قائم مقام ثانی وزیر خود، راهی شرق شد.

عباس میرزا با قدرت نظامی خود، امنیت شهر مشهد را بازگرداند و فتنه‌های محلی را سرکوب کرد. او همچنین با نظارت بر حکام محلی، سعی در ایجاد ثبات سیاسی در منطقه داشت. اما پس از اتمام کار در خراسان، عباس میرزا با دستور فتحعلی شاه مأمور بازپس‌گیری هرات شد. این اقدام به نوعی اعلان جنگ ایران به انگلیس بود و به تنش‌های جدیدی در سطح کشور منجر شد.

مرگ ناگهانی عباس میرزا در سال ۱۲۴۹ هجری قمری، ضربه بزرگی به ایران وارد کرد. پس از مرگ او، قائم مقام فراهانی، فرمانده قوای ایران در هرات، از محاصره شهر دست کشید و عقب‌نشینی کرد. بدین ترتیب، مسئله هرات تا دوره ناصرالدین شاه لاینحل باقی ماند.

880023_842

 

شخصیت‌های کلیدی ماجرا

حالا از صحنه برگزاری نمایش که عبور کنیم، نوبت به معرفی بازیگران و عاملان این واقعه می‌رسد. اولین نامی که به ذهن می‌رسد، ناصرالدین شاه است. ناصرالدین شاه به‌عنوان آخرین پادشاه مطلقه ایران، کسی بود که به پذیرفتن معاهده پاریس تن داد. البته او چاره دیگری هم نداشت. پیش از این قضیه، ناصرالدین شاه به هرات لشکر کشید تا شورش‌ها و ناآرامی‌ها را سرکوب کند و مانند پدرش، محمدشاه، قصد تثبیت حاکمیت ایران بر هرات را داشت. این امر به سادگی میسر بود، چراکه عمده مردم هرات خود را ایرانی می‌دانستند و سرکوب شورش‌های جدایی‌طلبان نوپا و حاکمان محلی کار مشکلی نبود. اما انگلستان با آگاهی از اهمیت موقعیت راهبردی این منطقه، بر آن شد تا به هر قیمتی مانع این امر شود و ناصرالدین شاه هم حریف نیروهای انگلستان نبود. نتیجتاً، برای ختم ماجرا، دست به دامن میانجیگری فرانسه شد.

دیگر شخصیت کلیدی این ماجرا، فرخ‌خان غفاری، ملقب به امین‌الدوله، بود. او پسر میرزا محمدمهدی غفاری کاشی و از رجال دربار قاجار بود. فتحعلی شاه به او لقب فرخ داده بود و مدتی به حکمرانی اصفهان و سپس گیلان مشغول شد. در جریان درگیری‌ها با انگلستان بر سر هرات، ناصرالدین شاه لقب «امین‌الملک» را به او داد و برای امضای معاهده پاریس به میانجیگری فرانسه به دربار ناپلئون سوم اعزام شد. در طول سه سال اقامتش در اروپا، او سفرنامه‌ای از وقایع و مراودات سیاسی آن زمان نوشت که توجه مورخان را به خود جلب کرد.

+فرخ+خان+امین_الملک+سفیر+ایران+در+پاریس+-+سال++م+1875

کامران میرزای درانی، یکی از امیران افغان، دیگر شخصیت مهم این داستان است که از جانب شاهان ایران بر حکومت هرات گمارده شده بود. او بعدها به تحریک نیروهای انگلستان از اطاعت دولت مرکزی سرباز زد. محمدشاه قاجار، پدر ناصرالدین شاه، با لشکری ۸۰ هزار نفره به منطقه رفت تا از مرزهای کشور دفاع کند. کامران میرزا نیز با مواجهه با لشکر ایران قصد تسلیم شدن داشت، اما با دخالت نیروهای انگلستان، محمدشاه مجبور به عقب‌نشینی شد و لشکرش را به تهران برگرداند.

سر هنری لارنس، سیاستمدار و دیپلمات انگلیسی-ایرلندی، به‌عنوان نماینده سیاسی انگلستان در هند نقش اساسی در تحریک احساسات جدایی‌طلبانه در هرات و حمایت از مدعیان محلی برای جدایی از ایران ایفا کرد. البته این افراد تنها شمار اندکی از اشخاص تأثیرگذار در این رویداد تاریخی هستند و پرداختن به تمام اشخاص دخیل در این ماجرا، خود نوشته دیگری را می‌طلبد.

موضع مردم هرات

بسیاری از مردم هرات خود را ایرانی می‌دانستند و جدایی هرات از ایران را به مثابه از دست دادن هویت تاریخی خود می‌دانستند. هرات، تاریخی سراسر مشترک با ایران داشت و بسیاری از مردمش از جدا شدن از این سرچشمه تاریخی‌شان ناخشنود بودند. برخی دیگر نیز از ناامنی و بی‌ثباتی‌هایی که ممکن بود پس از جدایی از ایران سراغ این منطقه بیاید، ابراز نگرانی می‌کردند. هرچند جدایی از ایران در بین مردم طرفدارانی هم داشت، چراکه مانند تمام ایران، مردم هرات هم از حکومت قاجار ناراضی بودند و معتقد بودند با جدایی از ایران می‌توانند به حکومتی مستقل و ایده‌آل برای نیازهایشان دست پیدا کنند. همچنین فکر می‌کردند بعد از جدایی از ایران می‌توانند به تجارت آزاد با سایر کشورهای منطقه بپردازند و اقتصاد نابه‌سامانی را که آن روزها به دلیل بی‌کفایتی شاهان قاجار مردم را رنجانده بود، بهبود ببخشند.

ایفای نقش و انگیزه انگلستان

نقش انگلستان در جدایی هرات از ایران بسیار پررنگ بود و انگیزه‌های این دسیسه‌چینی نیز برای آرمان‌های سلطه‌طلبانه بریتانیا حیاتی و غیرقابل چشم‌پوشی بود. اول از همه، هرات از نظر موقعیت جغرافیایی-سیاسی، یک منطقه کلیدی بود. این اهمیت برای انگلستان زمانی دوچندان می‌شد که باید کنترل کامل بر روی مستعمراتش در هند را حفظ می‌کرد. برای همین هم نمی‌توانست از موقعیت استثنایی که تسلط بر هرات در اختیارش می‌گذاشت، چشم‌پوشی کند. از طرفی، نفوذ روسیه در منطقه و به‌خصوص در هرات که دروازه هندوستان محسوب می‌شد، برای انگلستان بهای سنگینی داشت. تسلط بر هرات منافع هنگفت دیگری هم برای انگلستان به همراه داشت. به همین منظور، نیروهای انگلستان عملیاتی همه‌جانبه را برای جداسازی هرات از ایران آغاز کردند که منجر به جدایی کامل و به وجود آمدن کشور مستقل افغانستان شد.

تحریک احساسات جدایی‌طلبانه

از اولین اقدامات نیروهای بریتانیا، تحریک احساسات جدایی‌طلبانه بین مردم و حاکمان محلی بود. آنها با نشر اخبار جعلی و شایعات، اذهان مردم را برای شورش‌ها و اقدامات جدایی‌طلبانه آماده می‌کردند. از جمله این شایعات، القای حتمی‌بودن و گریزناپذیری جدایی هرات از ایران بود. همچنین شایعاتی با هدف ایجاد دشمنی بین مردم هرات و بقیه مردم ایران پراکنده می‌شد که دشمنی مردم ولایات دیگر ایران را با مردم هرات القا می‌کرد. در پاره‌ای از این شایعات و اخبار نادرست، از تأثیرات معجزه‌آسا و مثبت استقلال برای مردم هرات گفته می‌شد. از طرف دیگر، بعد از تأثیرگذاری بر اذهان عموم، انگلستان اقدام به حمایت از حاکمان محلی مانند «کامران‌میرزا» و «یعقوب خان» کرد و سودای استقلال قدرت را در سرشان پروراند تا در جهت اهدافش قدم بردارند. با همه این اوصاف، اما باز هم نفوذ رسانه‌ای انگلستان به اندازه کافی بر اذهان مردم اثر نکرد تا به طور گسترده‌ای دست به اقدامات جدایی‌طلبانه‌ای بزنند که جدایی خودخواسته از ایران را حاصل شود.

نبرد ایران و بریتانیا و عقد معاهده ننگین

در چنین شرایطی و در زمانی که ناصرالدین شاه جوان برای حفظ هرات به این شهر لشکرکشی کرد، نیروهای انگلستان حمله‌ای چندجانبه به نیروهای ایران را پیش بردند و به این شکل نبرد ایران و انگلستان آغاز شد. بهانه این نبرد نیز نقض سندی توسط ناصرالدین شاه بود که در سال ۱۸۵۳ امضا کرده بود. در این قرارداد، پادشاه متعهد شده بود که از هرگونه ادعایی نسبت به هرات چشم‌پوشی کند و در مقابل، دولت بریتانیا متعهد شده بود که از هرگونه دخالت در امور داخلی هرات خودداری کند. در نتیجه جنگ چندماهه انگلستان و ایران، بخش‌هایی از جنوب کشور از جمله خلیج‌فارس و شهرهای خرمشهر و اهواز به تصرف دشمن درآمد و نتیجه نهایی شکست ایران در جنگ بود. بعد از آن، مذاکراتی برای صلح با میانجیگری فرانسه آغاز شد و انگلستان که خود را پیروز جنگ می‌دید، شروط بسیار سنگینی را برای انعقاد صلح‌نامه بین دو کشور در نظر گرفت. ابتدا ناصرالدین شاه از شنیدن این شروط بسیار عصبانی شد و از واشنگتن و دولت آمریکا درخواست میانجیگری کرد که البته بی‌نتیجه بود. در نهایت، شاه مجبور شد تا عهدنامه‌ای را بپذیرد که به شرح زیر است: «اعلیحضرت شاهنشاه ایران راضی می‌شود که ترک بکند کل ادعای سلطنتی بر خاک و شهر هرات و ممالک افغان و هرگز مطالبه نکند از روسای هرات و ممالک افغان هیچ علامت اطاعت مثل سکه و خطبه و باج و نیز اعلیحضرت تعهد می‌کند که بعد از این از هر مداخله در امور داخلی افغانستان اجتناب نماید و قول می‌دهند که هرات و تمام افغانستان را مستقل شناخته و ... هرگز درصدد اخلال استقلال این ولایات برنیایند.» «اعلیحضرت شاهنشاه ایران تعهد می‌کند که بلافاصله بعد از مبادله امضاهای این عهدنامه یک عفونامه کامل اعلام نماید که به‌واسطه آن جمیع رعایای ایران که در وقت جنگ با مراوده خود با عساکر انگلیس مصدر خیانتی شده باشند از عقوبت این حرکت خود معاف باشند. طوری که به هیچ‌کس هر درجه که داشته باشد به جهت این حرکت خود مورد تنبیه و اذیت و تعدی نخواهد بود.» «بلافاصله بعد از مبادله امضاهای این عهدنامه، سفارت انگلیس مراجعت به تهران خواهد کرد و دولت ایران قبول می‌نماید که سفارت مذکور را با معذرت و تشریفات معینه بپذیرند.»( علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چ 11، مدبر، تهران، ص 233)

ایران در سوگ هرات

با وجود تمام تلاش‌ها و سختی‌ها، سرانجام هرات، این نگین خراسان، از ایران جدا شد. این واقعه هم برای ساکنان هرات و هم برای دیگر مردمان ایران خاطره تلخی شد که گذر سال‌ها نیز از سنگینی آن نکاست. در سوگ این واقعه، شعرا و نویسندگان بسیاری به قلم‌فرسایی پرداختند. «هرات ای نگار من»، سروده ملک‌الشعرای بهار، «هرات ای سرزمین پدری» از شهریار و «هرات ای شهر آرزوها» سروده سیمین بهبهانی، از جمله اشعاری هستند که برای هرات ازدست‌رفته‌مان سروده شد.

با انعقاد معاهده پاریس و جدایی هرات و افغانستان از خاک ایران روز‌های ننگین تاریخ ایران در دوره قاجار پایان نیافت و تجزیه ایران که از  1813 میلادی و تجزیه 17 شهر قفقاز شروع شده بود، با تجزیه ورارود و آسیای میانه و بخش بزرگی از بلوچستان و سیستان به از دست رفتن بخش عظیمی از خاک ایران بزرگ انجامید که در مجموع مساحت 5/3 میلیون کیلومترمربع یعنی بیش از دو برابر مساحت فعلی ایران را شامل می‌شود.

 

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • نوید بیات ترک
    0

    دوره ی گردن کشی های استعمار پیر انگلستان نیز به سر خواهد رسید انشا ءالله.