۶ عبارت جادویی برای کسب احترام
مردم به کسی احترام میگذارند که برای خودش احترام قائل است. شما در تعاملات و گفتگوهای روزانهتان با آدمها، از عبارات سادهای استفاده کنید که احساس احترام نسبت به شما را در طرف مقابل ایجاد میکنند.
مردم در زندگی بیشتر به دنبال چه چیزهایی هستند؟ پول، عشق، امنیت یا هدف؟ بله تمام اینها، اما کسانی که هوش احساسی (یا هیجانی) بالایی دارند به این درک رسیدهاند که بدانند چیز دیگری هم وجود دارد که تقریباً همه عمیقاً خواهان آن هستند: احترام.
مطالعات زیادی ثابت کرده است که رتبهی «احترام» در فهرست خواستههای افراد بالا است. علاوه بر این، روشهایی هست که در هوش احساسی ریشه دارند و شما میتوانید از آنها استفاده کنید تا دیگران با احترام با شما برخورد کنند. این روشها داری سه درک اساسی هستند:
۱. مردم به کسانی احترام میگذارند که برای خودشان احترام قائلند.
۲. احتمال بیاحترامی کردن به کسی که با دیگران با احترام برخورد میکند، کم است.
۳. ما بیشتر از طریق زبانی که از آن استفاده میکنیم احترام به خودمان و دیگران را نشان میدهیم.
در این مطلب ۶ عبارت جادویی را معرفی میکنیم که افرادِ دارای هوش احساسی بالا از آنها استفاده میکنند تا به دیگران بیاموزند با آنها با احترام رفتار کنند.
۱. من میتوانم به تو کمک کنم، به این شرط که ...
تقریباً هر تعاملی در زندگی پتانسیل مذاکره را دارد. در بسیاری از موارد، یک طرف مکالمه صرفاً تصمیم میگیرد با پیشنهاد طرف مقابل موافقت کند. با این حال، انسانهایی که هوش احساسی بالایی دارند درک میکنند حتی وقتی مایل به انجام کاری هستند که از آنها درخواست شده، آنها هم در مقابل میتوانند درخواستی داشته باشند. این درخواست میتواند کوچک یا بزرگ باشد:
- بله، میتونم با تو بیام، اما میتونیم سرِ راه دوست منم سوار کنیم؟
- البته، میتونیم اون کوپن رو بپذیریم، اما یکی از همین روزها باید برای خدمات شما زمانبندی کنیم.
- خوشحال میشم امروز بعدازظهر بهت کمک کنم، اما نیاز دارم تو هم همین کار رو فردا برای من انجام بدی.
میپرسید چطور این قبیل درخواستها اثربخش هستند یا از چه جهت سبب القای احترام میشوند؟ چون انسانهایی که هوش احساسی بالایی دارند به این درک رسیدهاند که از بزرگواری و بیحوصلگی فرد مقابل، برای رسیدن به توافق نهایت استفاده را ببرند. ما به کسانی بیشتر احترام میگذاریم که خودشان مایلند با احترام با آنها برخورد شود.
۲. ممنونم برای الف. دوست دارم بجایش ب را انجام دهم
واضح است که الف و ب دو متغیر هستند و شما میتوانید بجای آنها کاری را انجام دهید که طرف مقابل از شما خواسته یا پیشنهاد داده (الف) یا کاری که خودتان پیشنهاد میدهید (ب). اما این بخش را میتوان به ۳ قسمت تقسیم کرد:
- ادب. نامحسوس، اما مهم است. دلیل کلی وجود عبارات مودبانه، تنشزدایی و تبادل احترام است.
- تصدیق. مردم دوست دارند شنیده شوند. آنها دوست دارند طرف مقابل حداقل درک کند آنها چه چیزی میگویند یا چه کاری انجام میدهند. آنها از شما میخواهند آنچه را که به وضوح بیان کردهاند تصدیق کنید.
- پیشنهاد. این قسمت کلیدی است؛ وقتی پیشنهاد خودتان را مطرح میکنید یعنی ایدهها، کمکها و توانایی اثربخش بودنتان در هر مکالمهای برای خودتان محترم است.
موضوع میتواند هر چیزی باشد، از پیشنهاد اینکه کجا شام صرف شود و چه رنگ کفشی را باید خرید تا مذاکره بر سر چارچوب یک معاملهی مهم. انسانهایی که هوش احساسی بالایی دارند میدانند از نیازهای احساسی باید بهره برد، مثلاً نیاز درک شدن در کنار میل به همکاری و انعطافپذیری.
۳. من فقط یک دقیقه وقت دارم، اما ...
از این عبارت در موقعیتهای زیادی میتوان استفاده کرد. به طور خلاصه، با استفاده از این عبارت میتوانید دو کار را انجام دهید:
- لحن و ساختار یک تعامل را تعیین کنید یا به عبارت دقیقتر، برای مکالمه وقت تعیین کنید.
- نشان دهید شما فردی هستید که در برنامهی زمانی خود تقاضاهای دیگری هم دارد که نشان میدهد این مکالمه زیاد نمیتواند طول بکشد و اینکه همین زمان کوتاه هم برای شما اهمیت دارد.
افراد دارای هوش احساسی بالا از این عبارت برای به دست گرفتن کنترل، کاهش اضطراب و القای احترام استفاده میکنند. حتی اگر کسی نخواهد بنا به دلایلی این گفتگو را انجام دهد، به واسطهی این حقیقت که فرد مقابل زمان اندکش را با او سپری میکند، یک تمایل طبیعی برای احساس سپاسگزاری یا شعف به وجود میآید.
۴. مخالفم
یکی از بزرگترین تعاریف در جامعهی ما حتی در خصوص کسانی که علاقهی خاصی به آنها نداریم این است که دربارهشان بگوییم: «منظور واقعیاش را بیان میکند و به چیزی که میگوید عمل میکند.» صداقت برای ما ارزشمند است. به همین دلیل است که انسانهای دارای هوش احساسی، اهمیتِ صراحت داشتن هنگام مخالفت کردن را درک میکنند. با این حال، مخالفت کردن بدون بدخلق شدن هم مهم است (مگراینکه بنا به دلایل استراتژیک به عمد بخواهید بدخلق باشید).
گاهیاوقات، مخالفت کردن دربارهی به زبان آوردنِ مخالفت است در حالی که میدانید گاهیاوقات هم میخواهید با چیزهایی که در هر صورت مخالفشان هستید، موافقت کنید. چرا باید این کار را انجام دهید؟ خب، شاید تصمیمگیری کار شما نیست یا میپذیرید که شاید حق با شما نباشد و یا شما تصمیمگیری را واگذار میکنید. انسانهای دارای هوش احساسی درک میکنند مخالفت کردن، بهرهگیری از ادراک و ترغیب احترام است.
۵. برنامه این است
این ارسطو بود که بیش از ۲۵۰۰ سال پیش دریافت طبیعت از خلاء بیزار است. افراد با هوش احساسی بالا میدانند این مفهوم در تعاملات انسانی هم کاربرد دارد. گفتنِ این که شما یک برنامه، ایده یا پیشنهاد دارید مانند این است که فرصت توپ زدن در تنیس (نه پس زدن سرو) را در اختیار دارید. حداقل، این فرصت را دارید که قانون تعیین کنید، احترام را القا کنید و به فرد مقابل اجازه دهید به پیشنهاد اولیهی شما واکنش نشان دهد.
۶. دوست دارم ازت بپرسم ...
فرقی نمیکند این عبارت را چگونه کامل میکنید، اما به احتمال زیاد نشان میدهد شما با کسی ارتباط برقرار میکنید که نسبت به او احترام قائلید و در مقابل، برای خودتان احترام جلب میکنید.
- میتونم نظرت رو درباره ... بدونم (احترام به آگاهی طرف مقابل)
- میخواستم ازت بپرسم ملاقاتت چطور پیش رفت (احترام و کشش نسبت به تجربیات و توانایی داستانسرایی طرف مقابل)
- میخوام ازت طلب بخشش کنم (احترام به احساسات و حقوق طرف مقابل)
افراد با هوش احساسی در سطح پیشرفته، تشخیص میدهند حتی درخواست لطفهای بزرگ بدون اینکه چیزی در مقابل بخواهید حاکی از احترام شما برای تواناییهای فرد مقابل است (احترام از طریق چربزبانی).
اجازه بدهید به وقت شما احترام بگذارم و این مقاله را به پایان ببرم (این خودش جملۀ خوشایند و احترامبرانگیزی برای به پایان بردن یک صحبت است). نکتهی مهمی که باید بیاد بیاورید این است که اگر میخواهید هوش احساسیتان را بالا ببرید و احترام به خودتان را در دیگران القا کنید، سادهترین راه این است که به خودتان استفاده درست از زبان را آموزش دهید. هوش احساسی فقط دربارهی مهربان بودن با دیگران یا نشان دادن همدردی نیست، بلکه دربارهی بهره بردن از احساسات است تا احتمال رسیدن شما به اهدافتان بیشتر شود.