شاه چرا رابطه اش را با کوبا قطع کرد؟ / کدام چهرههای تودهای ایران در کنگره چپگرایان هاوانا حضوری داشتند؟
در 19 فروردین 1355 دولت پهلوی تصمیم گرفت روابط خود را با کوبای انقلابی قطع کند؛ تصمیمی که ریشه در نگرانیهای امنیتی، اختلافات ایدئولوژیک و فضای جنگ سرد داشت.

از تهران تا هاوانا: دیپلماسی شکستخورده در سایه جنگ سرد
روابط بینالملل همواره تحت تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک قرار داشته است. ایران و کوبا، دو کشور با پیشینه تاریخی متفاوت و جایگاههای سیاسی متضاد در دهه ۱۳۵۰ شمسی (۱۹۷۰ میلادی)، نمونهای از این تعاملات پیچیده هستند. قطع روابط سیاسی میان این دو کشور در سال ۱۳۵۵، یکی از رویدادهای قابل توجه در تاریخ دیپلماسی ایران است که ریشه در اختلافات ایدئولوژیک، سیاست خارجی دولت پهلوی و برداشتهای امنیتی از فعالیتهای کوبا داشت.
پیشینه روابط ایران و کوبا
روابط رسمی دیپلماتیک میان ایران و کوبا در بهمن ۱۳۵۳ آغاز شد. این روابط در شرایطی شکل گرفت که هر دو کشور جایگاه متفاوتی در نظام بینالمللی داشتند. کوبا پس از انقلاب سال ۱۹۵۹ به رهبری فیدل کاسترو، به یکی از متحدان اصلی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد و سیاست خارجی خود را بر حمایت از جنبشهای انقلابی و چپگرا در سراسر جهان متمرکز کرد. در مقابل، ایران تحت حکومت محمدرضا شاه پهلوی، یکی از متحدان اصلی ایالات متحده بود و سیاست خارجی خود را بر مقابله با نفوذ کمونیسم در منطقه خاورمیانه متمرکز کرده بود.
در آغاز روابط دیپلماتیک، تلاشهایی برای همکاری اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور صورت گرفت. سفارتخانههای دو کشور افتتاح شدند و اولین سفیر کوبا در آذر ۱۳۵۴ استوارنامه خود را تقدیم کرد. با این حال، این روابط به دلیل تفاوتهای ایدئولوژیک و سیاستهای متضاد دو کشور دوام چندانی نداشت.
دلایل قطع روابط سیاسی در سال ۱۳۵۵
کوبا به عنوان یکی از کشورهای بلوک شرق تحت رهبری شوروی، نماد سیاستهای کمونیستی بود. دولت پهلوی که متحد غرب و ایالات متحده محسوب میشد، همواره نسبت به نفوذ کمونیسم حساسیت داشت. این تضاد ایدئولوژیک میان دو کشور زمینهساز تنشهایی شد که نهایتاً به قطع روابط انجامید.
یکی از مهمترین دلایل قطع روابط سیاسی میان ایران و کوبا، نگرانی دولت وقت ایران از دخالت کوبا در امور داخلی کشور بود. در جریان کنگره بیستوپنجم حزب کمونیست شوروی (سال ۱۳۵۴)، ملاقاتهایی میان نمایندگان حزب توده ایران (که مخالف رژیم پهلوی بود) و حزب کمونیست کوبا صورت گرفت.
بیستوپنجمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی که در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵ شمسی) برگزار شد، یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی در دوران جنگ سرد بود. این کنگره به ریاست لئونید برژنف، دبیرکل حزب کمونیست شوروی، برگزار شد و شامل تصمیمات کلیدی درباره سیاست داخلی و خارجی شوروی و همچنین روابط با احزاب کمونیستی دیگر کشورها بود.
موضوعات اصلی کنگره شامل موضوعاتی از جمله تقویت ایدئولوژی کمونیستی با تاکید بر ادامه سیاستهای مارکسیسم-لنینیسم و مقابله با نفوذ ایدئولوژیهای غربی و بررسی دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی شوروی در چارچوب برنامههای پنجساله بود.
هیات های نمایندگی احزاب وابسته به جریان چپ در این جلسه در حوزه روابط بین الملل ضمن انتقاد از سیاست های امپریالیستی ایلات متحده و متحدانش بر گسترش همکاری با کشورهای بلوک شرق و جنبش های ضد استعماری تاکید و از جنبش های انقلابی و احزاب کمونیستی در سراسر جهان اعلام حمایت کردند.
نقش حزب توده ایران در کنگره
نمایندگان حزب توده ایران که به عنوان مهمترین حزب کمونیستی مخالف رژیم پهلوی شناخته میشدند، در این کنگره حضور داشتند. این نمایندگان شامل چهرههایی مانند نورالدین کیانوری، عبدالصمد کامبخش و ایرج اسکندری بودند که ارتباط نزدیکی با حزب کمونیست شوروی داشتند.
اسکندری دبیر اول حزب توده در ایران که به عنوان یکی از سخنرانان در اجلاس مذکور حضور یافته بود در جریان صبحت های خود گزارشی از وضعیت سیاسی ایران تحت حکومت پهلوی ارائه داد و درخواست کرد که از مبارزات کارگری و جنبش های چپ گرای ایران حمایت صورت گیرد. همچنین در ادامه این جلسه راهکارهای تقویت همکاری میان حزب توده ایران و حزب کمونیست شوری مورد بررسی قرار گرفت.
برغم تبلیغاتی که درباره کنگره بیست و پنجم در بین حامیان جریان چپ در داخل و خارج از کشور صورت گرفت دولت پهلوی اما این دیدارها را نشانهای از حمایت کوبا از مخالفان داخلی تلقی کرد.
در کنار این مساله حکومت پهلوی مدعی بود که براساس برخی از گزارش ها چریکهای مخالف رژیم پهلوی برای آموزش نظامی به کوبا سفر کرده بودند. این موضوع نگرانیهای امنیتی دولت وقت ایران را تشدید کرد و باعث شد که حکومت پهلوی تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک بگیرد.
فضای جنگ سرد
در دهه ۱۹۷۰ میلادی، جهان تحت تأثیر فضای جنگ سرد قرار داشت. کشورهای بلوک شرق (به رهبری شوروی) و بلوک غرب (به رهبری آمریکا) رقابت شدیدی داشتند. ایران به عنوان یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه، همواره نسبت به فعالیتهای کشورهای بلوک شرق حساس بود. حمایت کوبا از جنبشهای انقلابی چپگرا در جهان نیز به افزایش تنشها میان تهران و هاوانا کمک کرد.
در دهه ۱۳۵۰ شمسی، رژیم پهلوی با چالشهای داخلی مختلفی مواجه بود؛ از جمله فعالیت گروههای مخالف مانند حزب توده و چریکهای فدایی خلق. هرگونه ارتباط خارجی این گروهها با کشورهای دیگر مانند کوبا باعث نگرانی دولت وقت میشد.
قطع روابط سیاسی میان ایران و کوبا در سال ۱۳۵۵ نمونهای از تأثیرات اختلافات ایدئولوژیک بر دیپلماسی بینالمللی است. این رویداد نشاندهنده حساسیت دولتها نسبت به دخالت خارجی در امور داخلی خود است؛ به ویژه زمانی که این دخالتها با تهدیدات امنیتی همراه باشد. پس از انقلاب اسلامی، بازگشت روابط میان دو کشور نشان داد که تغییرات سیاسی داخلی میتواند مسیر دیپلماسی را تغییر دهد.
از سرگیری دوباره روابط تهران ، هاوانا
ایران و کوبا بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. اولین هیئت سیاسی جمهوری اسلامی ایران به ریاست وزیر خارجه وقت، در همان سال به کوبا اعزام شد و با فیدل کاسترو دیدار کرد. در این دیدار، ایران درخواست عضویت در جنبش عدم تعهد را مطرح کرد و روابط دو کشور بر اساس مواضع مشترک ضد امپریالیستی و مخالفت با سیاستهای ایالات متحده تقویت شد
در مدت کوتاهی پس از این دیدار، سفارت ایران در هاوانا افتتاح شد و روابط رسمی دیپلماتیک میان دو کشور برقرار گردید. این روابط از آن زمان به بعد، با توجه به مواضع مشترک در سازمانهای بینالمللی و جنبش عدم تعهد، به طور مستمر ادامه یافت. همکاریهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان ایران و کوبا در دهههای بعد گسترش پیدا کرد و هر دو کشور از یکدیگر در مجامع بینالمللی حمایت کردند.
چون نوکر آمریکا بود
انسان بزرگی چون کاسترو در حد درک و فهم او نبود
کاسترو خودش یک برده کمونیزم بیشتر نبود کسی که شعارهای ضد امریکایی میداد اما سیگار برگ امریکایی را با افتخار میکشید و شلوار جین لیوایز را نماد پیشرفت میدانست
كاسترو !!!!ملت اش در بدبختي زندگي ميكنند
شاه چرا رابطه اش را با کوبا قطع کرد ؟
جواب : چون ابن پالانی عامل و دستنشانده و مطیع و فرمانبر آمریکا بود و با حال آمریکا او هم
حال خودش را کوک میکرد . برای نمونه یک مورد
سیاست در خارجی پیدا نمیشود که او ساز مخالف
ارباب کوک کرده باشد . هم خودش و هم پدرش،
حتی بخشیدن قسمتهایی از خاک ایران توسط پالانی به دستور انگلیس بود و بحرین را هم ابن پالانی به دستور آمریکا واگذار کرد .یعنی پدر و پسر
آب هم بدون دستور ارباب نمیخوردند .
قیافه فیدل کاسترو با پسرش جاستین کاسترو مو نمیزنه
کاسترو مزدور روسیه بود و حزب توده نیز همیشه و در طول تاریخ به ایران و ایرانی خیانت کرده خصوصا در زمان دکتر مصدق
چون کوباالان باشماروابط صمیمانه داره
صلی علی سترکه
چشم ترامپ بترکه !