روزنامه فرهیختگان:
رضا پهلوی هر روز ناکامتر از دیروز/ او را به مونیخ راه ندادند، نشست مجازی برگزار کرد
فرزند شاه مخلوع که پیش از این در زمان امضای منشور همبستگی برای مبرا کردن خود از اتهام ضددموکراسی بودن مدعی بود او خواهان سلطنت نیست و صرفاً یک شورای انتقالی قدرت را مدیریت میکند، اکنون مثل گذشته درها را روی خود نبسته و با ظرافت بیشتری دیکتاتوری را پیشمیبرد.

روزنامه فرهیختگان نوشت: رضا پهلوی که تبلیغات زیادی راه انداخته تا بتواند با دورهگردی صدایی بلند کند و بودجههای قطعشده آمریکا در حمایت از کاسبی براندازی را احیا کند، پس از آنکه برنامهاش در هر سه رویداد لغو شد و هیچ کشوری حاضر نشد او را گردن بگیرد خود دست به کار شده و یک نشست حاشیهای در مونیخ برگزار کرده و عنوانش را نیز «همگرایی» گذاشته تا کمی افتضاح ورود ممنوع به کنفرانس مونیخ را کمرنگ کند. نشستی که در آن سایر چهرههای اپوزیسیون که در منشور همبستگی بودند، حضور نداشتند و بیشتر به یک گعده سلطنتطلبی شبیه بود که بسیاری از اعضا نیز مجازی در جلسه حاضر بودند.
از این نشست نه صحبتهای پهلوی و بیانیه او، بلکه تنها یک ویدئو از ناتوانی شازده در باز کردن در بطری آب وایرال شد. این ویدئو نمادی است از شخصیت واقعی پهلوی کوچک که در کاسبی چندساله براندازی همانقدر ناتوان است که در ادای کار کردن و مطالعه حین بازی کامپیوتری آن هم در جریان ساخت یک ویدئوی تبلیغاتی. این نشست نیز به لحاظ فرمی و محتوایی ایرادهای زیادی داشت که هرچند بهدلیل بلاموضوع بودن شخصیت سیاسی رضا پهلوی دیده نشد اما مرور آن برای ثبت در تاریخ خالی از لطف نیست.
همبستگی به همگرایی تقلیل پیدا کرد
درحالیکه اپوزیسیون ضدایرانی با امضای منشوری موسوم به همبستگی مدعی ایجاد وفاق بین گروههای برانداز برای تقابل با جمهوری اسلامی بودند. این همبستگی اکنون همانطور که در عنوان برنامه هم آمده به «همگرایی» تقلیل پیدا کرده است. البته همان ابتدای پیمان همبستگی ترکیب نامتجانس هیئت اپوزیسیون که از تجزیهطلب و سلطنتطلب تا هنرپیشه و دادزن دور میز آن جمع شده بودند کاملاً نشان میداد که این همبستگی نمایشی دوامی نداشته و احتمالاً از طرف پروژهدهنده به آنها تکلیف شده بود که برای دریافت منابع مالی نمایش اتحاد بدهند اما این نمایش هم دیگر کارایی ندارد.
با اعلام وزارت خارجه آمریکا مبنیبر بازنگری در فاندهای مالی ارائه شده به اپوزیسیون، کشورهای اروپایی نیز خط دستشان آمده و متوجه شدهاند که نباید بیجهت به جریان مدعی براندازی که جز کسب درآمد اقدام مؤثر دیگری در این راستا نکرده میدان بدهند. به همین دلیل کنفرانس مونیخ، ۲ مرتبه به رضا پهلوی پیغام ورود ممنوع میدهد و پارلمان هلند و مجمع کمبریج نیز برنامه حضور ربع پهلوی را لغو میکنند.
رضا پهلوی اما برای تداوم منابع مالی دستآویز هر بهانهای شده تا یک اتحاد ساختگی دیگر علم کرده و آن را به دولتهای غربی بفروشد. اما این نمایش آنقدری مضحک شده که خود نیز ناچار میشود عنوان را از همبستگی به همگرایی تقلیل دهد. اقدامی دیگری که این نشست را متناقض و از معنی تهی میکند این است که سایر اعضای امضاکننده منشور همبستگی در آن حضور ندارد.
انتخابات آزادتان را هم دیدهایم آقای سلطنتزاده!
فرزند شاه مخلوع که پیش از این در زمان امضای منشور همبستگی برای مبرا کردن خود از اتهام ضددموکراسی بودن مدعی بود او خواهان سلطنت نیست و صرفاً یک شورای انتقالی قدرت را مدیریت میکند، اکنون مثل گذشته درها را روی خود نبسته و با ظرافت بیشتری دیکتاتوری را پیشمیبرد.
او طی صحبتهای خود در این نشست صرفاً این گزاره را مطرح کرده برای تعیین سرنوشت آینده حکومت ایران که جمهوری باشد یا پادشاهی در مونیخ حضور ندارد. پهلوی البته هیچیک از دو مدل را رد نکرده تا باب حکومت پادشاهی را روی خود نبسته باشد.
او در ادامه هدف جلسهای را که در مونیخ برگزار کرده اینگونه شرح میدهد: «رسالت ما امکان برگزاری انتخابات آزاد در ایران است.» پهلوی البته تشریح نکرده منظورش از انتخابات آزاد از همان مدل انتخاباتهای فرمایشی است که پدرش در زمان انقلاب سفید ضمن حفظ حکومت سلطنتی برگزار میکرد یا چیزی غیر از آن. البته پاسخ این سؤال در جمله قبلی آمده؛ وقتی او به عدم تصمیمگیری در مورد مدل حکومت آتی مدنظرش یعنی «جمهوری» و «سلطنتی» اشاره کرده و همزمان بر انتخابات تأکید میکند، یعنی منظورش از انتخابات آزاد هرچه باشد جمهوری نیست؛ چراکه خود گفته برای تصمیمگیری دراینباره در مونیخ حاضر نشده است. بنابراین پاسخ روشن است فرزند شاه مخلوع برای رضای خدا موش نمیگیرد. فرمان همان فرمان دیکتاتوری است که تاکنون طرفدارانش نشان دادهاند فقط معذوریتهای سیاسی زبان پهلوی سوم را به تناقض گویی در مورد «جمهوریت» و «انتخابات آزاد» باز کرده است.
صندلیهای سن را هم نمیتوانید جابهجا کنید حکومت که جای خود
آشفته بازار نشست حاشیهای همگرایی که با اقدام نافرجام ربع پهلوی در باز کردن در بطری تصویر شد المانهای دیگری نیز برای نشان دادن سطح نازل آن دارد. حضور چند صندلی اضافه روی سن که نهایتاً با آویزان کردن یک پرچم پنهان شده نشان میدهد تیم او برای لاپوشانی افتضاح مونیخ و راه ندادن ربع پهلوی به کنفرانس امنیتی آنقدر عجله داشته که برای برگزاری یک جلسه دورهمی- که عنوان نشست بر آن نهاده- حتی وقت نکرده که یک سن آبرومند تدارک ببیند. یک پرچم دیگر نیز به همین روش با نوار چسب از میز مقابل او آویزان شده بود تا سطح برگزاری یک نشست سیاسی برای براندازی یک حکومت بهلحاظ فرمی از سطح برگزاری یک مراسم تقدیر از برترین کاردستی در کودکستانهای سطح تهران هم پایینتر باشد.
اینکه چیزی نیست سال 57 هم پدرش را راه ندادند
جوجه رو آخر پاییز میشمارن. خود گویی و خود خندی
حاضرید بی غل وغش یه راگیری براش بکنید ؟؟
سال ۵۷ هم رای گیری شد.
دمکراسی حکومت مردم نادان است.
مردم در شرایط احساسی تصمیم گیری می کنند و وقتی احساسات وارد سیاست شود نتیجه اش تباهی و نابودی است.
البته واقعیت چیز دیگری است . جامعه المان بخاطر خطر جانی گروگان هایش در ایران ، مصلحتی کار کرد . مردم خوب رو از بد تشخیص میدهند و خوب میدونن کی ناکام است و کی به کام .
رضا یقلوی کسی است که به دوست دختر برادرش علیرضا تجاوز جنسی کرد و دائما با برادرش علیرضا در باره تقسیم پولهایی که از ایران دزدیده بودند درگیری داشت و نمی خواست سهم علیرضا را بدهد.همین موضوع نیز باعث خودکشی علیرضا شد.حتی شایعاتی وجود دارد که علیرضا می خواسته در مورد این پولهای دزدیده شده از ایران و کثافت کاری های این شازده افشاگری کند و توسط رضا یقلوی کشته می شود و قتل او را به شکل خودکشی صحنه سازی می کنند.
رضا یقلوی آزادی مردم ایران برایش پشیزی ارزش ندارد و ۴۶ سال است که یک روزش را نیز کار نکرده و با پولهایی دزدیده شده از ملت ایران در آمریکا و اروپا عشق و حال کرده.تنها هدفش از ورود به سیاست فقط حفاظت از اموال پهلوی است.زیرا می داند که اگر یک حکومت دمکراتیک در ایران حاکم شود و با آمریکا و جهان ارتباط خوبی داشته باشد صد در صد در ایران به جرم سرقت اموال ایرانیان محاکمه خواهد شد و از آمریکا به ایران استرداد خواهد شد و میبایست در زندان اوین آب خنک بنوشد.به همین خاطر سعی می کند که نگذارد بین اپوزسیون خارج از کشور اتحاد ایجاد شود و با زد و بند با اسرائیل و آمریکا بتواند دوباره به تخت سلطنت برگردد که از مجازات و مصادره اموال رهایی یابد.هواداران اندک ایشان در خارج از کشور تعدادی از خانوادههای ساواکی و سرمایه داران زمان شاه هستند که موقعیتشان را در ايران از دست داده اند و همچنین تعدادی از پناهجویان اراذل و اوباش ایرانی که هیچ فعالیت سیاسی در ایران نداشته اند و برای هرزگی و مفت خوری به اروپا رفته اند و هیچ کیس و شانسی برای گرفتن پناهندگی در اروپا ندارند و خودشان را به این شازده می چسبانند که اقامت بگیرند.یک تعداد دیگر از هواداران ایشان افراد نادان در داخل کشور هستند که از نوع زندگی و فساد این شازده بی خبر هستند و فکر می کنند اگر او دوباره برگردد ،ایران می شود گلستان.
رابی ازالبانی تواصلآمعلومه طرفدارچه نوع حکومتی هستی باهمه مخالفی