یادداشتهای ناصرالدینشاه دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۲۴۶؛
حرم هم همه آمدند، همه غلامبچهها بودند
«حرم هم همه آمدند. همه غلامبچهها بودند. شوهری از نهر جَست، خیلی عریض بود غرق شد افتاد توی آب، عیب نکرد.»
یادداشتهای ناصرالدینشاه در تاریخ دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۲۴۶ را بخوانید:
کُرنا کشیده شد. دو ساعت به دسته [شش] مانده از خواب برخاستم. سه چهار شیشه عکس انداختم، بعد رخت پوشیده سوار شدم. امامجمعه آمد دعا به گوش خواند؛ رفتم پایین. از باغ رفتم سوار اسب تیمورمیرزایی شدم. نایبالسلنه آمده بود [و] فرهادمیرزا، نصرتالدوله و غیره و غیره. هوشنگ، پشنگ، مشنگ، قوامالدوله با ریش قشنگ. صحبتکنان رفتیم.
از باغ که بیرون شدیم مستوفیالممالک آمد، با او صحبت شد. بعد با عینالملک، حاجی محمدقلیخان، معیّر، امینالملک و غیره صحبتکنان رفتیم سوار کالسکه شدیم. وزیر خارجه آمد، با او هم حرف زده، او هم رفت.
بعد از ساعتی، در پوزه آخر کوه بیبیشهربانو ناهار خوردیم. ادیبالملک با پسرش، شمشیر حمایل کرده آمدند. بعد از ناهار سوار شده راندیم با کالسکه. هوا بسیار بسیار گرم و بد بود. با نقارهخانه و زنبورکخانه [و] تشریفات راندیم تا رسیدیم منزل که خاتونآباد است.
حاجی میرزاعلی طرح کاروانسرایی میریزد. در محل خوبی است و تنخواه ثلث و غیره خوب جایی مصرف میشود. خاتونآباد خالصه است، محاذی [روبهروی] حصارامیر واقع است. پَلَشت و جوتو، ده پازوکیها در پایین خاتونآباد است.
امروز راه پنج فرسخ بود. راه کالسکه همه جا خوب بود. نزدیک منزل به علت نهرهای جاجرود بد شد. چادر را خاننایب در کبیر [کویر] بدی زده بود، گرد و خاک، گرم؛ هرچه خواستم بخوابم نشد. محمدعلیخان و موچولخان [و] یحییخان بودند. الی غروبی گیج و ویج خوردیم.
حرم هم همه آمدند. همه غلامبچهها بودند. شوهری از نهر جَست، خیلی عریض بود غرق شد افتاد توی آب، عیب نکرد. بعد شب را با اشتها شام خورده، نوّاب، عزتالدوله و بچههای او همه، عصمتالدوله زن معیر، دوستمحمدخان، و غیره آمدند. حاجبالدوله به جهت کثافتکاری که در باب بیاهتمامی در چادرها کرده است شهر مانده است. سایر مردم را هم معطل کرده است. اغلب سواره زیاد در شهر هنوز نیامدهاند. شب را زود خوابیدیم. عروس فَشَندی بله شد.
منبع : روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۴۱ و ۱۴۲.
منبع: انتخاب
66